در 16 سپتامبر 1890، لو پرینس از برادرش در دیژون، فرانسه خداحافظی کرد و سپس برای بازگشت به خانه با قطار رفت، اما هرگز نتوانست به مقصد برسد. وقتی قطار رسید، معلوم شد که نه لو پرینس و نه چمدانش جایی نیست.
هنرمند و مخترع فرانسوی لوئیس لو پرینس در سال 1841 در متز فرانسه به دنیا آمد و در طول زندگی حرفهای خود گامهای بزرگی در توسعه فیلمهای متحرک، به عنوان فیلمهای اولیه، برداشت. در سال 1888، او چندین حق ثبت اختراع مهم برای لنزها، دوربینها و دستگاههای سینمایی، بهویژه پروژکتور و دوربین 16 لنز به دست آورد و در اکتبر همان سال، آزمایشهای او با تصاویر متحرک با فیلمبرداری چند قطعه تاریخی از فیلم در لیدز به اوج خود رسید.
او از مردم لیدز با نوع جدیدی از دوربین تک لنز که شخصاً ساخته بود، از جمله چند نفر از اعضای خانوادهاش در باغ راندهای و پسرش در حال نواختن آکاردئون و همچنین یک پل محلی، از مردم لیدز عکس گرفت. بسیاری بر این باورند که این فیلمها اولین فیلمهای تاریخ بودند و به این ترتیب Le Prince به مدت نیم دهه از رقبای خود در سینما، توماس ادیسون و برادران لومیر پیشی گرفت، اگرچه در آن زمان این آنها بودند که تمام تیترها و شهرت را برای نوآوری به دست آوردند. در فناوری سینما، و در لو پرینس مطبوعات نسبتاً کمی نوشتند.
تنها سال ها بعد بود که شهرت او را فرا گرفت و لقب "پدر سینماتوگرافی" را دریافت کرد، اما در تاریخ احتمالاً لوئیس لوپرینس به دلیل ناپدید شدن عجیب و غریبش بدون هیچ ردی بیشتر از خلق اولین فیلم ها شناخته شده است. اگرچه مخترعان دیگر در آن زمان در کانون توجه بودند، اما علاقه زیادی به لنزها و دوربین های لوپرینس وجود داشت و یک روز لو پرینس قصد داشت با برپایی نمایشگاهی در موریس جومل، نمایش عمومی اختراعات خود را در ایالات متحده ترتیب دهد. یک عمارت در منهتن برای این نمایشگاه برای سپتامبر 1890 برنامه ریزی شده بود و اگر واقعاً برگزار می شد، به خوبی می توانست میراث Le Prince را به عنوان یک مبتکر واقعی فناوری فیلم تثبیت کند و او را به نام برجسته تری در کتاب های تاریخ تبدیل کند. اما لو پرینس به این نمایشگاه نیامد، او به سادگی از روی زمین ناپدید شد.
وقتی تحقیقات شروع شد، مشخص شد که لو پرینس آخرین بار توسط کارمندان مختلف قطار در حال چک کردن چمدان ها و سپس ورود به کابین دیده شده است و پس از آن سرنوشت او همچنان در هاله ای از ابهام باقی مانده است. مشخص است که وقتی قطار از ایستگاه خارج شد، لو پرینس چمدان خود را چک کرد و سپس وارد کوپه خود شد و پس از آن هیچ کس ندید که او برای بقیه مسیر از آن خارج شده باشد. هنگامی که قطار به پاریس رسید، هیچ کس از کوپه لوپرینس خارج نشد، بنابراین یک راهبر به اتاق او فرستاده شد تا او را بیدار کند، با این فرض که او فقط خواب است. با این حال، وقتی در کوپه باز شد، نه خود لو پرینس بود و نه کیف و چمدانش.
هیچ یک از مسافران همسایه یا کارمندان قطار نمیتوانستند به یاد بیاورند که چگونه لو پرینس پس از حرکت قطار از کوپه خود خارج شد. از آنجایی که قطار بین دیژون و پاریس توقف نمی کرد، لو پرنس نتوانست به نحوی از قطار خارج شود و پنجره های کوپه او از داخل بسته و قفل شده بود. فیلم لوئیس لو پرنس "در باغ راندهای"، فیلمبرداری شده در سال 1888 همچنین کنجکاو است که قد لو پرینس 193 سانتی متر بود که برای آن زمان بسیار زیاد بود و چنین مرد قدبلندی بدون شک توجه همه را به خود جلب می کرد و در میان انبوه مردم به وضوح نمایان می شد. اما نه، هیچ کس در قطار بعد از اینکه به داخل کوپه اش رفت، واقعاً مردی قد بلند را ندید.
پلیس نتوانست نشانه هایی مبنی بر اینکه لو پرینس ممکن است در کوپه اش مورد حمله قرار گرفته یا حتی کشته شده باشد، پیدا کند، هیچ اثری از خون یا نشانه ای از درگیری در کوپه وجود نداشت. بنابراین، این پرونده به معمایی تبدیل شد که تا به امروز همچنان گیج کننده است. اسکاتلند یارد و خانواده لو پرینس به طور کامل کوپه و قطار را جستجو کردند، اما هیچ اثری از جایی که او رفته بود یافت نشد. با این حال، جالب توجه است که ناپدید شدن ناگهانی او به توماس ادیسون اجازه داد تا اولین مخترع تصاویر متحرک شود، اگرچه لو پرینس از قبل از ادیسون برنامه هایی برای ثبت اختراع این اختراع داشت و او قصد داشت درست قبل از نمایشگاه خود این اختراع را در ایالات متحده ثبت کند.
البته تئوری هایی وجود دارد که می تواند برای لو پرینس چه اتفاقی بیفتد. یک ایده این است که او کشته یا ربوده شد تا از پیشرفت پیشگامانه اش در فناوری فیلم جلوگیری کند، و مرگ یا ناپدید شدن او به این معنی است که هر گونه حق ثبت اختراع مرتبط با او در هاله ای از ابهام باقی می ماند. در واقع، محققان توماس ادیسون را بهعنوان فردی که میتواند از دور بودن لوپرینس سود زیادی ببرد، مشخص کردهاند. همچنین نسخهای وجود دارد که لو پرینس میتوانست به هدفی برای یک ارث بزرگ تبدیل شود، زیرا حداقل یکی از بستگان نزدیک او ظاهراً پس از ناپدید شدن لو پرینس مبلغ بسیار خوبی دریافت کرد و بعداً اعلام شد که مرده است. به طور خاص، تئوری هایی وجود دارد که برادر خود لو پرینس او را کشته است تا ارثی بگیرد، یا اینکه ضربه ای از بیرون بوده است، اما، باز هم، شواهد کمی وجود دارد، و به طور خاص هیچ مدرکی در این مورد وجود ندارد.
همچنین درک اینکه چگونه میتوانست در قطار در حال حرکت این کار را انجام دهد، به طوری که هیچ یک از مسافران دیگر چیزی نشنیده و ندیدهاند و اثری روی کف و دیوارههای کوپه باقی نماند، دشوار است. در سالهای بعد، الکسیکس بدفورد، یکی از فارغالتحصیلان دانشگاه نیویورک، آرشیو کتابخانه نیویورک را جستوجو میکرد که شواهدی را کشف کرد که نشان میداد این توماس ادیسون بود که دستور قتل لو پرینس را صادر کرد. بدفورد در حال نگاه کردن به یکی از دفترهای ادیسون بود که در 20 سپتامبر 1890 به نوشته ای از خود ادیسون برخورد کرد که در آن به طرز وحشتناکی چنین نوشته بود:
اریک امروز از دیژون با من تماس گرفت. تمام شد. پرینس دیگر نیست. این خبر خوبی است، اما وقتی او به من گفت اخم کردم. قتل مال من نیست. من یک مخترع هستم و اکنون اختراع تصاویر متحرک من می تواند توسعه یابد.
آیا توماس ادیسون واقعاً نقش شومی در ناپدید شدن لو پرینس بازی کرد؟ این قطعاً بسیار محتمل به نظر می رسد. ایده دیگر این است که لو پرینس خودکشی کرد، اما هیچ مدرکی دال بر این وجود ندارد و هیچ راه آشکاری وجود ندارد که او بتواند این کار را حداقل در قطار انجام دهد. لو پرینس همچنین واقعاً هیچ دلیل واقعی برای خودکشی نداشت، زیرا او منتظر چندین پتنت جدید مهم بود که برای زمان او پیشگام بود. فرضیه های دیگر این بود که لو پرینس ممکن است خودکشی کرده باشد، زیرا معلوم شد او ممکن است همجنس گرا بوده باشد، یا اینکه او برای شروع یک زندگی جدید در جایی و ناپدید شدن از زندگی عمومی، شاید به این دلیل که به شدت بدهکار بوده رفته است.
اما هیچ مدرکی دال بر این وجود ندارد. یا تنها چیزی که مشخص است این است که لوئیس لو پرینس سوار این قطار شد و به نظر نمی رسد هرگز از آن پیاده شود. سرانجام در سال 1897 او را مرده اعلام کردند. در سال 2004، پرونده ای در بایگانی پلیس پاریس در مورد جسدی کشف شد که بلافاصله پس از ناپدید شدن لوئیس لو پرنس در قطار از رودخانه سن پیدا شد. این جسد شباهت ظاهری به مخترع گمشده داشت، اما هرگز ثابت نشد که این جسد واقعاً متعلق به اوست.