برای بازدیدکنندگان ناآگاه موزه مخفی وارنز در مونرو، کانکتیکات، او شبیه هر عروسک راگدی آن دیگری است که در اواسط قرن بیستم تولید شده است. اما عروسک اصلی آنابل در واقع چیزی فراتر از معمولی است. این عروسک ظاهراً شیطان صفت از زمان اولین تسخیر او در سال 1970، به دلیل تسخیر شیطانی، تعداد زیادی از حملات خشونت آمیز و حداقل دو تجربه نزدیک به مرگ مورد سرزنش قرار گرفته است. در سالهای اخیر، داستانهای واقعی آنابل حتی الهامبخش مجموعهای از فیلمهای ترسناک بوده است. اما چقدر از داستان آنابل واقعی است؟ آیا عروسک واقعی آنابل واقعاً ظرفی برای روح شیطانی است که در جستجوی میزبان انسانی است یا اینکه او صرفاً یک اسباب بازی کودک است که به عنوان وسیله ای برای داستان های بسیار سودآور ارواح استفاده می شود؟ اینها داستانهای واقعی آنابل هستند.
داستان واقعی عروسک آنابل واقعی
اگرچه او مانند همتای سینماییاش پوست چینی و ویژگیهای واقعی ندارد، اما عروسک آنابل که در موزه مخفی محققان مشهور ماوراء الطبیعه، اد و لورین وارن، زوجی که روی این پرونده کار کردند، زندگی میکند، وحشتناکتر میشود. چقدر معمولی به نظر می رسد ویژگی های دوخته شده آنابل، از جمله لبخند و بینی مثلثی نارنجی روشن او، خاطرات اسباب بازی های دوران کودکی و زمان های ساده تر را تداعی می کند. اگر میتوانستید از اد و لورین وارن بپرسید (اگرچه اد در سال 2006 درگذشت و لورین در اوایل سال 2019 درگذشت)، آنها به شما خواهند گفت که هشدارهای شدید روی جعبه شیشهای آنابل بیش از حد ضروری است.
به گفته محققان معروف ماوراء الطبیعه، این عروسک مسئول دو تجربه نزدیک به مرگ، یک تصادف مرگبار و مجموعه ای از فعالیت های شیطانی است که حدود 30 سال به طول انجامید. اولین مورد از این شکارچی های بدنام را می توان به سال 1970 ردیابی کرد، زمانی که آنابل کاملاً جدید بود. این داستان توسط دو زن جوان برای وارن ها گفته شد و سال ها بعد توسط خود وارن ها بازگو شد. همانطور که داستان پیش می رود، عروسک آنابل برای تولد 28 سالگی مادرش به پرستار جوانی به نام دونا (یا دیرره، بسته به منبع) هدیه داده بود. دونا که ظاهراً از این هدیه هیجان زده شده بود، آن را به آپارتمان خود که با یک پرستار جوان دیگر به نام آنجی به اشتراک گذاشته بود، آورد. در ابتدا، عروسک یک اکسسوری شایان ستایش بود، روی مبل اتاق نشیمن نشسته بود و با چهره رنگارنگ خود به بازدیدکنندگان خوش آمد می گفت. اما طولی نکشید که دو زن متوجه شدند که به نظر می رسد آنابل به میل خودش در اتاق حرکت می کند. دونا قبل از رفتن به محل کار او را روی مبل اتاق نشیمن مینشست تا بعدازظهر به خانه میآمد و او را در اتاق خواب بسته بود. سپس دونا و انجی شروع به یافتن یادداشتهایی کردند که روی آن نوشته شده بود «به من کمک کن». به گفته این زنان، یادداشت ها روی کاغذ پوستی نوشته شده بود که حتی در خانه خود نمونه آن را نداشتند.
مکان واقعی عروسک آنابل در موزه مخفی وارنز.
علاوه بر این، دوست انجی که فقط به نام لو شناخته می شود، یک روز بعدازظهر در آپارتمان بود در حالی که دونا بیرون بود و صدای خش خش را در اتاقش شنید که انگار کسی وارد اتاقش شده بود. پس از بازرسی، او هیچ نشانه ای از ورود اجباری پیدا نکرد اما عروسک آنابل را دید که صورتش دراز کشیده بود. روی زمین (نسخه های دیگر داستان می گویند که او پس از بیدار شدن از خواب مورد حمله قرار گرفت). ناگهان درد شدیدی در قفسه سینه خود احساس کرد و به پایین نگاه کرد و متوجه شد که آثار پنجه های خون آلودی در آن وجود دارد. دو روز بعد آنها بدون هیچ اثری ناپدید شدند. پس از تجربهی آسیبزای لو، زنان از یک رسانه دعوت کردند تا به حل مشکل ظاهراً ماوراء الطبیعه آنها کمک کند. این رسانه جلسه ای برگزار کرد و به زنان گفت که این عروسک توسط روح یک پسر هفت ساله فوت شده به نام آنابل هیگینز زندگی می کند که جسد او سال ها قبل در محلی که ساختمان آپارتمان آنها ساخته شده بود پیدا شده بود. این رسانه ادعا می کرد که روح خیرخواه است و به سادگی می خواهد مورد محبت و مراقبت قرار گیرد. بر اساس گزارش ها، دو پرستار جوان احساس بدی نسبت به روح داشتند و به او اجازه دادند تا در عروسک اقامت دائم داشته باشد.
اد و لورین وارن وارد داستان آنابل می شوند
لورین وارن با عروسک واقعی آنابل اندکی پس از تصاحب او.
در نهایت، دونا و انجی در تلاش برای خلاصی از روح عروسک آنابل، با یک کشیش اسقفی معروف به پدر هیگان تماس گرفتند. هگان با مافوق خود، پدر کوک تماس گرفت و او به اد و لورین وارن هشدار داد. تا آنجایی که به اد و لورین وارن مربوط می شد، مشکل این دو بانوی جوان واقعاً از زمانی شروع شد که آنها شروع کردند به این باور که عروسک سزاوار همدردی آنهاست. وارن ها بر این باور بودند که در واقع یک نیروی اهریمنی در جستجوی میزبان انسانی در آنابل وجود دارد و نه یک روح خیرخواه. گزارش وارنز از این پرونده می گوید: ارواح دارای اشیای بی جان مانند خانه یا اسباب بازی نیستند، بلکه افراد را در اختیار دارند. یک روح غیر انسانی می تواند خود را به یک مکان یا شیء متصل کند و این همان چیزی است که در مورد آنابل رخ داد. این روح عروسک را دستکاری کرد و توهم زنده بودن آن را ایجاد کرد تا به رسمیت شناخته شود. واقعاً روح به دنبال این نبود که به عروسک وابسته بماند، بلکه به دنبال داشتن یک میزبان انسانی بود.»
اد و لورین وارن، محققین ماوراء الطبیعه که در داستان واقعی عروسک آنابل نقش دارند.
وارنها فوراً به آنچه معتقد بودند نشانههایی از تسخیر اهریمنی بود، از جمله انتقال از راه دور (عروسک به خودی خود حرکت میکند)، مادی شدن (یادداشتهای کاغذ پوستی)، و «نشان جانور» (سینه پنجهدار لو). متعاقباً خانواده وارن دستور جنگیری آپارتمان را توسط پدر کوک صادر کردند. سپس، آنابل را از آپارتمان بیرون آوردند و به آخرین محل استراحت او در موزه مخفیانه خود بردند، به این امید که سرانجام سلطنت شیطانی او به پایان برسد. پس از اخراج آنابل از آپارتمان دونا و انجی، خانواده وارن چندین تجربه ماوراء الطبیعه دیگر مربوط به این عروسک را ثبت کردند - اولین مورد تنها چند دقیقه پس از تصاحب او. پس از جنگیری آپارتمان پرستاران، وارنها آنابل را به صندلی عقب ماشینشان خم کردند و قول دادند که در صورت داشتن نوعی قدرت تصادف بر آنها و وسیله نقلیهشان، از بزرگراه عبور نکنند. با این حال، حتی جاده های پشتی امن تر برای این زوج بسیار خطرناک بود. در راه بازگشت به خانه، لورین ادعا کرد که ترمزها چندین بار متوقف شده یا از کار افتاده و منجر به تصادفات تقریباً فاجعه آمیزی شده است. لورین ادعا کرد که به محض اینکه اد آب مقدس را از کیفش بیرون کشید و عروسک را با آن آب پاشید، مشکل ترمزها ناپدید شد.
پس از رسیدن به خانه، اد و لورین عروسک را در اتاق کار اد قرار دادند. در آنجا گزارش دادند که عروسک معلق شده و در خانه حرکت می کند. سرانجام، وارن ها تصمیم گرفتند آنابل را برای همیشه محبوس کنند. وارن ها یک جعبه شیشه ای و چوبی مخصوص ساخته بودند که روی آن دعای خداوند و دعای سنت مایکل را نوشته بودند. تا پایان عمر، اد مرتباً دعای الزام آور بر روی پرونده می خواند و اطمینان می داد که روح شوم - و عروسک به خوبی در دام می مانند. عروسک آنابل از زمان حبس شدن، دیگر حرکت نکرده است. یک بار، کشیشی که از موزه وارنز بازدید می کرد، آنابل را برداشت و توانایی های شیطانی او را نادیده گرفت. اد به کشیش درباره تمسخر قدرت شیطانی آنابل هشدار داد، اما کشیش جوان به او خندید. در راه بازگشت به خانه، کشیش در تصادفی تقریباً مرگبار درگیر شد که منجر به تخریب ماشین جدیدش شد. او ادعا کرد که آنابل را درست قبل از تصادف در آینه عقب خود دیده است. سالها بعد، یکی دیگر از بازدیدکنندگان روی شیشه جعبه عروسک آنابل زد و از اینکه مردم چقدر احمقانه به او اعتقاد داشتند خندید. گفته می شود در راه خانه، کنترل موتورسیکلت خود را از دست داد و با سر به درختی برخورد کرد. او فورا کشته شد و دوست دخترش به سختی زنده ماند. او ادعا کرد که در زمان حادثه، این زوج به عروسک آنابل میخندیدند.
در طول سالها، وارنها به بازگویی این داستانها به عنوان اثبات قدرت وحشتناک عروسک آنابل ادامه دادند، اگرچه هیچ یک از این داستانها قابل تایید نبود. نام کشیش جوان و موتورسواران هرگز فاش نشد. نه دونا و نه آنجی، دو پرستاری که اولین قربانیان آنابل بودند، هرگز داستان خود را مطرح نکردند. نه پدر کوک و نه پدر هگان به نظر نمیرسید که دیگر به جنگیریهای خود از او اشاره نکرده باشند. به نظر می رسد که تنها چیزی که ما داریم، قول وارنز است که میگوید هر یک از اینها واقعا اتفاق افتاده است. چه هیچ یک از این جنجالها اتفاق افتاده باشد یا نه، داستانهایی که پشت سر گذاشته میشوند، همگی به کارگردان/تهیهکننده جیمز وان نیاز داشتند تا دنیای ترسناکی طولانیمدت و پرسود را گردآوری کنند. وان در آغاز سال 2014 داستان آنابل را نوشت، با استفاده از یک عروسک چینی جن زده به اندازه کودک با ویژگی های واقعی و میل به خشونت. البته تفاوت های زیادی بین عروسک وارنز و همتای سینمایی آن وجود دارد. واضح ترین تفاوت خود عروسک است. در حالی که آنابل واقعی با ویژگیهای اغراقآمیز و قسمتهای مجلل بدنش به وضوح یک اسباببازی کودک است، نسخه سینمایی آنابل از عروسکهای دستساز قدیمی ساختهشده از چینی با موهای بافته شده واقعی و چشمهای شیشهای درخشان الهام گرفته شده است.
عروسک Annabelle که فرنچایز The Conjuring و Annabelle از آن استفاده کردند.
در کنار ویژگیهای فیزیکی او، شیطنتهای آنابل نیز برای ارزش شوک در فیلمها تقویت شد. فیلم Annabelle به جای ترساندن یک جفت هم اتاقی و یک دوست پسر، از خانه به خانه نقل مکان می کند، به خانواده ها حمله می کند، اعضای فرقه های شیطانی را در اختیار دارد، کودکان را می کشد، خود را به عنوان یک راهبه نشان می دهد و باعث هرج و مرج در خانه خود وارن ها می شود. علیرغم این واقعیت که آنابل واقعی فقط یک قتل ادعا شده در کمربند خود دارد، وان چیزی کافی برای سه فیلم موفق اختراع کرده است. اگرچه اد و لورین وارن هر دو مردهاند، میراث آنها به دخترشان جودی و همسرش تونی اسپرا منتقل شده است. اد وارن تا زمان مرگش در سال 2006، اسپرا را تحت الحمایه اهریمنی خود میدانست و به او سپرد تا کارش را که شامل مراقبت از مصنوعات پنهانیاش میشد، ادامه دهد. این مصنوعات شامل عروسک آنابل و کیف محافظ او است. اسپرا با تکرار هشدارهای پیشینیان خود، به بازدیدکنندگان موزه مخفی وارنز در مورد قدرت های آنابل هشدار می دهد. آیا این خطرناک است؟ اسپرا از عروسک گفت. آره. آیا این خطرناک ترین شی این موزه است؟ آره. اما با وجود چنین ادعاهایی، وارن ها رابطه پیچیده ای با حقیقت دارند. اگرچه آنها به دلیل مشارکت در پرونده آمیتیویل وحشت و مواردی که الهام بخش The Conjuring بودند، عملاً به نام های شناخته شده ای تبدیل شدند، اما کار آنها تقریباً به طور کامل از بین رفته است.
مکان عروسک آنابل امروز در موزه مخفی.
تحقیقات انجمن شکاکی نیوانگلند ثابت کرد که مصنوعات موجود در موزه مخفی وارنز عمدتاً تقلبی بوده و به عکسهای اصلاحشده و داستانگویی اغراقآمیز اشاره میکند. اما برای کسانی که هنوز به قدرت عروسک آنابل شک دارند، اسپرا مزاحمت او را به بازی رولت روسی تشبیه می کند: ممکن است فقط یک گلوله در اسلحه باشد، اما آیا باز هم ماشه را می کشید یا فقط اسلحه را زمین می گذارید و ریسک نمی کنید؟ ترس های واقعی پیرامون عروسک اصلی آنابل تنها در آگوست 2020 بیشتر شد، زمانی که گزارش هایی مبنی بر فرار او از موزه مخفی وارنز (که حداقل به طور موقت به دلیل مسائل منطقه بندی در سال 2019 بسته شد) منتشر شد. اگرچه این شایعات به سرعت در رسانه های اجتماعی پخش شد، گزارش ها به سرعت به عنوان نادرست بودن این خبر منتشر شد. خود اسپرا به زودی ویدیویی از خود در کنار عروسک واقعی آنابل در موزه منتشر کرد. اسپرا به همه اطمینان داد: «آنابل زنده است. "خب، نباید بگویم زنده. آنابل با تمام شکوه بدنامش اینجاست. او هرگز موزه را ترک نکرد.» اما اسپرا همچنین مطمئن بود که ترس هایی را که عروسک آنابل واقعی را به مدت 50 سال وحشتناک نگه داشته است، تشدید میشود و می گوید: من نگران خواهم بود اگر آنابل واقعاً آنجا را ترک کند، زیرا او چیزی برای بازی کردن نیست.