loading...

واندرز فارسی | جهان عجایب

محققان آمریکایی به تدریج به این نتیجه می رسند که باید افکار خودکشی را نه با قرص، بلکه با روان درمانی از بین برد. اما ابتدا باید این افکار را شناسایی کرد… بسیاری از ما به دلایلی که تا ابد ناپد

به واندرز فارسی خوش آمدید.

به واندرز فارسی جهان عجایب خوش آمدید

به سایت واندرز فارسی با انبوهی از عجایب جهان در موضوعات مختلف خوش آمدید.

کپی از مطالب تنها با لینک دادن به سایت ما در اخر هر مطلبی که کپی شده مجاز است.

آیا تمایل به خودکشی قابل تشخیص است؟

محققان آمریکایی به تدریج به این نتیجه می رسند که باید افکار خودکشی را نه با قرص، بلکه با روان درمانی از بین برد. اما ابتدا باید این افکار را شناسایی کرد… بسیاری از ما به دلایلی که تا ابد ناپدید می شوند به دنبال خود تخریبی هستیم. اخیراً، مردم بیشتر بر اثر خودکشی جان خود را از دست داده اند تا در اثر قتل و جنگ. علیرغم پیشرفت های علم، پزشکی و روانپزشکی در قرن بیستم (توالی ژنوم انسان، لوبوتومی، ظهور داروهای ضد افسردگی، بازنگری در نحوه عملکرد بیمارستان های روانی)، هیچ چیز نتوانسته است میزان خودکشی را در جمعیت عمومی کاهش دهد.

آمار در ایالات متحده، از سال 1942 نسبتاً ثابت مانده است. در سراسر جهان، سالانه حدود یک میلیون نفر خود را می کشند. اخیراً مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری (CDC) اعلام کرد که میزان خودکشی در میان آمریکایی های میانسال از سال 1999 تقریباً 30 درصد افزایش یافته است. در پاسخ، توماس فریدن، مدیر CDC، به بینندگان توصیه کرد که بیشتر ارتباط برقرار کنند، روان خود را درمان کنند، ورزش کنند.در اصل، او دوری از گروه‌های جمعیتی با نرخ بالای خودکشی را توصیه کرد. با این حال، مشکل این است که آنها نه تنها شامل افراد مبتلا به بیماری های روانی (مانند اختلالات خلقی)، و همچنین افراد تنها و معتاد به مواد مخدر می شوند، بلکه شامل مردان سفیدپوست مسن، جوانان هندی، مردم جنوب غربی ایالات متحده، بزرگسالان مورد آزار و اذیت قرار گرفته نیز می شوند و همینطور کودکان و افرادی که اسلحه در دست دارند. اما اکثر نمایندگان این گروه‌ها هرگز افکار خودکشی ندارند و حتی کمتر عمل می‌کنند و آمار قادر به توضیح تفاوت بین آن‌هایی که به زندگی ادامه می‌دهند و کسانی که مرگ را انتخاب می‌کنند، نیست. به عبارت دیگر، هیچ راهی وجود ندارد که بدانیم چه کسی در یک ساعت آینده یا یک دهه آینده خودکشی می کند و کدام عامل خطر نقش شومی را ایفا می کند.

درک چگونگی شکل گیری افکار خودکشی، چگونگی تشخیص و متوقف کردن آنها، کمی بهتر از دو قرن و نیم پیش است، زمانی که خودکشی نه تنها به یک مشکل فلسفی، بلکه یک مشکل پزشکی تبدیل شد، و زمانی که پزشکان توصیه می کردند چنین افرادی را با وان سرما معالجه کنند. متیو ناک 39 ساله از دانشگاه هاروارد (ایالات متحده آمریکا) که یکی از اصیل ترین و تأثیرگذارترین محققین در این زمینه است، اظهار تأسف می کند: «ما هرگز خودکشی های بالقوه را به همان شیوه ای که برای مثال بوم شناسان یا زیست شناسان در زمینه های خود انجام می دهند مشاهده نکرده ایم. پدیده خودکشی در جهان چگونه خلق و خوی خودکشی را به طور کلی مطالعه کنیم؟ این مانند تلاش برای دیدن یک سایه است - به محض اینکه چراغ قوه را روی آن بتابانید، ناپدید می شود. ایجاد افکار خودکشی در یک محیط آزمایشگاهی به سادگی غیراخلاقی است. ما باید از دو روش نادرست و ناامیدکننده استفاده کنیم: تحقیق در مورد زندگی کسی که خودکشی کرده است، در تلاش برای یافتن نکاتی از تفکر او، یا مصاحبه با کسانی که قصد خودکشی داشتند، اما نتوانستند یا نجات پیدا کردند. البته ممکن است خاطرات دومی نادرست باشد، علاوه بر این، آنها اغلب از افکار خود پشیمان می شوند و اکنون به روشی کاملاً متفاوت فکر می کنند. با این وجود، بر اساس اطلاعات دریافتی، فرضیه هایی در مورد چگونگی به وجود آمدن افکار خودکشی و چگونگی رشد آنها در طول زمان.

بیشتر محققین در همین جا متوقف می شوند، اما آقای ناک تصمیم گرفت جلوتر برود. او می‌گوید: «به‌دست آوردن یک توضیح آسان است، اما باید آن را هم آزمایش کنید». این مکان رایجی در نظر گرفته می شود که استرس به سمت خودکشی سوق می دهد: آشفتگی اقتصادی، مراقبت طاقت فرسا از والدین مسن و کودکان ورشکسته، و سپس دسترسی تقریباً رایگان به داروهای خطرناک وجود دارد. آقای ناک خاطرنشان می کند که میزان خودکشی در میان سربازانی که در نقاط خطر خدمت نمی کنند نیز رو به افزایش است، که در حدود 20 سال است که تعداد خودکشی در بین افراد 45 تا 64 ساله به صورت دوره ای در حال افزایش و کاهش است. چطور می شود این را توضیح داد؟

آیا تمایل به خودکشی قابل تشخیص است؟

شاید رویکرد دیگری لازم باشد؟ سه سال پیش، آقای ناک و همکارانش معیاری ارائه کردند که می‌تواند احتمال خودکشی بیمار روان‌پزشک را بهتر از پزشک معالج پیش‌بینی کند. این فرضیه اکنون در صدها بیمار آزمایش می شود. در صورت تایید، روانپزشکان، پرستاران مدرسه و دیگران می توانند خطر خودکشی را با همان درجه دقت ارزیابی کنند که یک متخصص قلب احتمال ابتلا به بیماری قلبی عروقی را بر اساس اندازه گیری فشار خون و کلسترول همراه با وزن بدن پیش بینی می کند. غیرممکن به نظر می رسد زیرا فرآیند تفکر فوق العاده پیچیده است. خود انسان به خوبی نمی داند چه می خواهد. اقدام به خودکشی می تواند تکانشی باشد - و پس از آن باید به دنبال چه چیزی بود، کجا باید به دنبال نشانه های خودکشی در آینده بود؟ نوجوانان می توانند موضوع مرگ را تا آنجا که می خواهند اغراق کنند، اما چرا کسی تصمیم می گیرد آخرین گام را (به طور ناگهانی برای خود) بردارد، در حالی که برای دیگران همچنان همان چیزی است که بود - یک فانتزی عاشقانه؟ در اینجا یک مثال معمولی است. ملیسا، 18 ساله، ساکن کالیفرنیای جنوبی است. این دختر از سنین پایین تخیل توسعه یافته ای داشت - او با شش شاهزاده خانم خیالی "دوست" بود. یکی از آنها همیشه "دزدیده شده" بود و ملیسا مجبور شد همراهش را نجات دهد. با گذشت زمان ، او - لاغر ، رنگ پریده ، ساکت و بی دست و پا - خود را یک گوسفند سیاه در بین همسالانش یافت ، آنها شروع به خندیدن به او کردند ، او را مسخره کردند. او شروع به نوشیدن و کشیدن ماری جوانا کرد، از غذا امتناع کرد، با والدینش دعوا کرد، سرگرمی مورد علاقه او نوشتن متن نامه خداحافظی بود، اما دختر هرگز به طور جدی به خودکشی فکر نکرد.

ملیسا فکر کرد که برای این کار خیلی ترسو است. با این حال، یک روز او به والدینش اعتراف کرد که قصد خودکشی دارد و درخواست کرد که او را به بیمارستان بفرستند. او را به مدت پنج روز در آنجا نگه داشتند و پس از آن با توصیه به مصرف قرص مرخص شد. پدر، متخصص مغز و اعصاب، و مامان، بیوشیمی، این دارو را بسیار قوی یافتند و از دادن آن به دخترشان خودداری کردند. آنها می ترسیدند او را حتی برای چند دقیقه تنها بگذارند و او را برای درمان جدید برای اعتیاد به مواد مخدر و اختلالات روانی فرستادند. اما ملیسا احساس کرد که در آنجا فقط به خاطر این رفتار تنبیه شده است، اما به هیچ وجه کمکی به آنها نشد تا این رفتار را تغییر دهند و ادعا کردند که او در مقابل درمان مقاومت کرده است. به گفته او، آنها موافقت کردند که او را تنها در صورتی آزاد کنند که او مقاله ای با موضوع "چرا با تغییر رفتار منفعلانه و پرخاشگرانه دیگران را دستکاری می کنم تا جنسیت خود را به پسرها نشان دهم." این نگرش نسبت به وضعیت درونی ، او را آزرده کرد (او خودش معتقد بود که کاملاً متفاوت رفتار می کند و اصلاً به این دلیل نیست) ، اما در پایان او آنچه را که می خواستند بشنوند - فقط برای رهایی - به مربیان گفت. سپس برای او داروهای افسردگی و اضطراب تجویز شد و تحت چندین برنامه سرپایی قرار گرفت که به او کمک کرد. ملیسا در کلاس اول به مدرسه دیگری نقل مکان کرد ، جایی که قبلاً رقابتی بود ، شروع به مشارکت فعال در زندگی عمومی کرد: او در نمایشنامه های مدرسه بازی می کرد ، برای بچه های فقیر هندی پول جمع می کرد. من اولین بار وارد دانشگاه شدم. آن تابستان، مادر یکی از دخترانی که ملیسا با او در بیمارستان روانی بستری بودند، گفت: «تو اینجا چه کار می‌کنی؟ همه چیز با تو خوب است! برای او، این یک تعریف غیرمنتظره بود، زیرا تا کنون فقط به مرگ فکر می کرد.

والدین نگران بودند که او کلاس ها را به دلیل نیاز به درمان گهگاهی از دست بدهد، اما ملیسا دارو را کنار گذاشت و با وجود خطرات ناشی از قطع ناگهانی دوره، مصرف قرص ها را متوقف کرد. او قبلاً 18 سال داشت و خودش تصمیم گرفت که با زندگی اش چه کند. او اتاق خوابگاه را به سلیقه خود تزئین کرد، دوستانی پیدا کرد، دوباره شروع به نوشیدن و مصرف مواد کرد و عملکرد تحصیلی او کاهش یافت. شکست در رابطه با یک مرد جوان منجر به شایعات ناخوشایند در سراسر دانشگاه شد، او احساس بی ارزشی کرد، گویی اگر از آن ناپدید شود، دنیا بهتر می شود. عصر بعد از هالووین، او نامه خداحافظی نوشت و وقتی همسایه و دختران دیگر که با هم مشغول انجام تکالیف خود بودند، از اتاق خارج شدند تا بستنی بخرند، ملیسا آن قرص های ضد اضطرابی را که یک بار رد کرده بود، مصرف کرد. فورا. او در مراقبت های ویژه از خواب بیدار شد. دکتر در حالی که لباس‌هایش را می‌برد، روی دست‌هایش نوشته بود: "احیا نشو!" دختر یادش نبود چگونه آن را نوشت.

برچسب ها سلامت , روانشناسی ,
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
از اعماق اقیانوس ها تا دورترین نقاط فضا ، مطالب جالب و شگفت انگیز همینجاست.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • کدهای اختصاصی