loading...

واندرز فارسی | جهان عجایب

آیا مکان خاصی ممکن است بد باشد؟ این به معنای گذشته تیره و تار یا خشونت آمیز او نیست و نه فقط یک شهرک ارواح، بلکه وجود برخی از نیروهای بدخواه در آنجا است که بر وضعیت جسمی و روحی یک فرد تأثیر منفی می

به واندرز فارسی خوش آمدید.

به واندرز فارسی جهان عجایب خوش آمدید

به سایت واندرز فارسی با انبوهی از عجایب جهان در موضوعات مختلف خوش آمدید.

کپی از مطالب تنها با لینک دادن به سایت ما در اخر هر مطلبی که کپی شده مجاز است.

خانه هایی که در آن مردم دیوانه و بیمار می شوند و می میرند + تصاویر

آیا مکان خاصی ممکن است بد باشد؟ این به معنای گذشته تیره و تار یا خشونت آمیز او نیست و نه فقط یک شهرک ارواح، بلکه وجود برخی از نیروهای بدخواه در آنجا است که بر وضعیت جسمی و روحی یک فرد تأثیر منفی می گذارد. ممکن است این مفهوم نسبتاً عجیبی به نظر برسد، اما خانه‌هایی وجود دارند که در آنها بودن و حتی بیشتر از آن زندگی طولانی مدت در آن، برای انسان خطرناک است. پس از اقامت طولانی در چنین خانه ای، ساکنان ممکن است شروع به دیوانه شدن کنند، به بیماری های مختلف مبتلا شوند و سپس به کشتن خود یا افراد دیگر فکر کنند. 

خانه هایی که در آن مردم دیوانه و بیمار می شوند و می میرند + تصاویر

خانه مارک تواین در نیویورک

این خانه در روستای گرینویچ نیویورک در خیابان دهم غربی 14 واقع شده است و در سال 1850 ساخته شده است. در سال های بعد، 10 آپارتمان در آن قرار داشت. این خانه زمانی خانه مورد علاقه نویسنده مارک تواین بود، اما او از سال 1900 تا 1901 تنها 1 سال در آن زندگی کرد و در سال های بعد این خانه به دلیل تمایلات عجیبش برای دیوانه کردن مستاجران شناخته شد. شایعات حاکی از آن است که تواین خود این خانه را ترک کرد، زیرا از نظر روانی دیگر نمی توانست در آن زندگی کند. و زن و شوهری که به آپارتمان او رسیدند خیلی زود خودکشی کردند. در دهه 1960، جن برایانت بارتل بازیگر و شاعر در این خانه زندگی می کرد و به حضور دائمی چیزی شوم اشاره کرد.

از لمس یخی چیزی نامرئی، ظاهر ناگهانی منظم و همان ناپدید شدن ناگهانی بوی گندیده و اجسام متحرک، سایه های سوسوزن و صداهای عجیب. بارتل ادعا کرد که یکی از سگ هایش به طور مرموزی و ناگهانی بدون هیچ دلیل مشخصی مرده است و سگ دیگرش دائماً در گوشه ای خالی یا صندلی خالی می نشست و غر می زد. سپس بارتل شبح خود مارک تواین را دید و سپس موجودات شبح وار یکی پس از دیگری ظاهر شدند. ارواح کسانی بودند که در جنگ داخلی کشته شدند، روح دختری که ظاهراً در جایی زیر این خانه دفن شده بود، روح یک گربه، روح یک نوزاد سقط شده. اما این ارواح نبودند که بارتل را می ترساندند، بلکه چیزی نامرئی بود که او آن را به عنوان انرژی منفی وحشتناکی توصیف کرد که از کل ساختمان تراوش می کرد.

سایر ساکنان خانه نیز از سایه ها و ارواح ترسناک شکایت کردند و سپس شروع به مردن کردند. به گفته بارتل، ساکنان خانه به طور کاملا مرموز جان خود را از دست دادند، گاهی اوقات در اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر جان خود را از دست دادند، اما عمدتاً خودکشی و قتل یکدیگر بود. همه اینها را زنی بعداً در کتاب خود "Spindrift: Spray From a Psychic Sea" که در سال 1974 منتشر شد توضیح داد. خود بارتل در شرایطی مرموز می میرد و مدت کوتاهی پس از انتشار این کتاب خودکشی می کند.

خانه هایی که در آن مردم دیوانه و بیمار می شوند و می میرند + تصاویر

در طول چندین دهه در این خانه به طور کلی، حدود 22 نفر از ساکنان به طرز عجیبی جان باختند. در نوامبر 1987، یکی از مستاجران، وکیل محبوب جوئل اشتاینبرگ، به طور ناگهانی دختر خوانده 6 ساله خود لیزا را تا حد مرگ مورد ضرب و شتم قرار داد. وقتی پلیس رسید، با دیدن جسد دختر که به تخت کودک بسته شده و غرق در خون بود، شوکه شدند. این آخرین قربانی رسمی این خانه تا به امروز بود و با وجود اینکه هنوز به مستاجران اجاره داده می شود، مرگ عجیب دیگری گزارش نشده است. اکنون این خانه اغلب به گردشگران نشان داده می شود و آن را خانه مرگ می نامند. یکی از راهنماها می گوید که شخصاً یک روح را در خانه دیده و فضای بسیار منفی را در آن احساس کرده است.


خانه هایی که در آن مردم دیوانه و بیمار می شوند و می میرند + تصاویر

خانه رسدا

یکی دیگر از خانه های شوم در لس آنجلس در منطقه Reseda (رسدا) قرار دارد و به طور عامیانه به نام Reseda House of Evil شناخته می شود. به نظر یک خانه کوچک است، اما چیزی بسیار شیطانی در آن زندگی می کند. چند سال پیش، تیم برنامه تلویزیونی Ghost Adventures آمدند تا ببینند آیا این درست است که خانه بر وضعیت مردم تأثیر می گذارد یا خیر. مجری برنامه، زک باگانس، بعداً گفت که تمام مستاجرانی که وارد این خانه می شوند یا معتاد به مواد مخدر شده اند یا خودکشی می کنند.

وقتی اعضای تیم زک وارد خانه شدند، بسیاری از سردرد و افسردگی شروع به شکایت کردند. یکی شنید که چیزی در گوشش زمزمه می کرد و دیگری چیزی را در مه دید که از اتاق گذشت. هنگامی که آنها شروع به فیلمبرداری در داخل خانه کردند، دوربین زمزمه های مرموز را شکار کرد: "من یک انسان هستم"، "ممنونم"، "مراقب باش"، "او اینجاست"، "کمی صبر کن"، " بیا اینجا". و این فقط آغاز ماجرا بود.

خانه هایی که در آن مردم دیوانه و بیمار می شوند و می میرند + تصاویر

تصویر بالا مربوط به تیم روح یاب در خانه رسدا


وقتی آنها شروع به دور زدن بیشتر در خانه کردند، به نظر می رسید که او شروع به ارسال امواج منفی به گروه کرد و کل تیم شروع به فحش دادن و رفتار پرخاشگرانه نسبت به یکدیگر کردند. به گفته زک، چیزی باعث شد که او به شدت به شانه دوستش بیلی بزند و سپس بگوید که یک شیطان با یکی دیگر از اعضای تیم، آرون ارتباط برقرار می کند. این گروه همچنین موفق شدند از یک شبح مشخصی که روی تخت نشسته بود عکس بگیرند، اگرچه در واقع هیچ مستاجری در اتاق در طول فیلمبرداری وجود نداشت. در اتاق اما همه احساس سرمای شدید و نامفهومی داشتند.


خانه هایی که در آن مردم دیوانه و بیمار می شوند و می میرند + تصاویر

خانه بالتیمور

خانه دیگری بسیار کمتر از دو خانه اول شناخته شده است، اما کمتر ترسناک نیست. این مکان در حومه بالتیمور، مریلند واقع شده است. مدت زیادی است که هیچکس در آن زندگی نکرده است و رها شده و با علف های هرز پوشیده شده است. به گفته ساکنان سابق، این خانه تأثیر بسیار شدیدی بر روح و روان انسان داشت، باعث ایجاد توهم، استفاده از خشونت علیه عزیزان شد و به طور کلی همیشه احساس یک چیز بسیار منفی در آن وجود دارد.

تاریخچه اصلی این خانه مربوط به مستاجر استفن کریگ جانسون است که در اوایل دهه 80 به عنوان یک مرد خانواده شاد به همراه همسر و پسر کوچکش که او را بسیار دوست داشت به اینجا نقل مکان کرد. اما بلافاصله پس از نقل مکان به خانه، رفتار او به طرز چشمگیری تغییر کرد. او دائماً به خاطر چیزهای کوچک عصبانی می شد، پارانویا در او ایجاد شد که قبلاً برای او اتفاق نیفتاده بود. در سال 1983، وضعیت روحی او بدتر شد و او شروع به صدا زدن پسرش به عنوان عیسی مسیح کرد و اصرار داشت که باید "برای گناهان بشریت" بمیرد. او این کار را آنقدر تکرار کرد که باعث نگرانی دیگران شد، اما این کمکی به جلوگیری از تراژدی نکرد.

یک روز با پلیس تماس گرفت و وقتی به آنجا رسید، جانسون را در حالی که جسد سر بریده پسرش را در آغوش داشت، در آستانه خانه پیدا کردند. جانسون دستگیر شد و پس از آن خانه خالی بود و هیچکس نمی خواست در آن زندگی کند. اما آنجا به محلی برای محققان محلی پدیده های نابهنجار تبدیل شد. آنها به اینجا آمدند و در یکی از اولین بازدیدها داخل خانه یک جسد راکون بدون سر و یادداشتی با نقاشی زنان مختلف پیدا کردند و روی آن نوشته شده بود: "نمی دانم چه چیزی خانه شما را بد کرده است، اما می دانم که شما التماس کردید. کمک کنید و هر یک از شما می تواند به آن کمک کند." بعداً محقق دیگری به نام دن بل به خانه آمد و وقتی به اتاق زیر شیروانی رفت، ناگهان کرکس بزرگی را در گوشه ای دید. قبل از اینکه کرکس شروع به پلک زدن کند، او تصور کرد که این یک مترسک قدیمی است. معلوم شد که این یک پرنده زنده است، اما این که اینجا چه می‌کرد و چگونه به اینجا رسید یک راز باقی ماند.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
از اعماق اقیانوس ها تا دورترین نقاط فضا ، مطالب جالب و شگفت انگیز همینجاست.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • کدهای اختصاصی