اسکات اسکورلاک، سارق برجسته بانک، سالها با آرایش لباس و لباس مبدل در طول سرقتهایش از دستگیری طفره رفت و روشش به او لقب «راهزن هالیوود» را داد. برای کسانی که او را میشناختند، اسکات اسکورلاک مردی عجیب و غریب و در عین حال دوستداشتنی بود. اسکورلاک که توسط والدین مذهبی در ویرجینیا بزرگ شده بود، به عنوان یک بچه باهوش برجسته بود که تنها خطای او عدم استفاده از خودش بود.
در بزرگسالی، او به ایالت واشنگتن نقل مکان کرد تا به عنوان یک دانش آموز پیش از تحصیل در المپیا تحصیل کند. او در آنجا خانه درختی عظیمی ساخت و در تجارت مواد مخدر شمال غرب اقیانوس آرام جای گرفت. اما ادعای واقعی او برای شهرت استعدادش در سرقت از بانک ها بود. در آغاز سال 1992، اسکرلاک نزدیک به 20 بانک در منطقه سیاتل را تنها در چهار سال سرقت کرد و حدود 2.3 میلیون دلار جمع آوری کرد و در این فرآیند به پرکارترین سارق بانک ایالت واشنگتن تبدیل شد. اسکورلاک که توسط افبیآی «راهزن هالیوود» نامیده میشود، در طول سرقتهایش لباسهای مبدل پیچیدهای به تن میکرد که سرنخهای کمی از هویت واقعی او باقی گذاشت. تا زمانی که در سال 1996 که مسیر شانس اسکات اسکرلاک برای همیشه پایان یافت.
زندگی اولیه اسکات اسکرلاک
ویلیام اسکات اسکرلوک در سال 1955 به دنیا آمد و در ویرجینیا بزرگ شد. پدرش خدمتگزار باپتیست و مادرش معلم مدرسه ابتدایی بود. اسکرلاک یکی از سه فرزند و تنها پسر خانواده بود. اگرچه خانواده او بسیار مذهبی بودند، اسکرلاک بدون مرز بزرگ شد. او بچه باهوشی بود، اما به ندرت در مدرسه از خود استفاده می کرد و دوستان او را فردی جذاب و آزاده، می دانستند. در سال 1974، اسکرلاک به هاوایی نقل مکان کرد تا با دوست دوران کودکی خود، کوین مایرز، در مزرعه گوجه فرنگی کار کند. در یک نقطه، اسکرلاک و مایرز یک گیاه ماری جوانا را از مزرعه مجاور دزدیدند و شروع به فروش مواد مخدر کردند.
این عملیات زمانی پایان یافت که کارفرمای آنها گیاه را در ملک کشف کرد و این دو نفر را اخراج کرد. پس از این اشتباه، اسکرلوک در سال 1978 در کالج ایالتی اورگرین در المپیا، واشنگتن به عنوان یک دانشجوی مقدماتی ثبت نام کرد، ظاهراً قصد داشت خودش را اصلاح کند. این تلاش کوتاه مدت بود. مدت کوتاهی پس از ثبت نام، اسکرلاک ظاهراً شروع به ورود مخفیانه به آزمایشگاه شیمی مدرسه برای تولید متامفتامین کرد و سپس برای سود آن را فروخت. او به اندازه کافی از این کار دور شد و حدود 20 هکتار زمین را خریداری کرد و بعداً با استفاده از چوب های دزدیده شده از یک باغ چوبی در آن نزدیکی، خانه درختی سه طبقه ای را ساخت.
خانه درختی اسکرلاک در المپیا، جایی که او مانند یک پسر گمشده زندگی می کرد.
خانه دارای سکوی آفتابگیر، لوله کشی، برق، شومینه بود. وقتی او عملیات غیرقانونی مواد مخدر خود را اداره می کرد، این ملک به پایگاه خانه او تبدیل می شد. برای بیش از یک دهه، اسکرلاک به فروش متامفتامینها ادامه داد و به یک توزیعکننده بزرگ مواد مخدر در منطقه تبدیل شد و از سود آن برای تامین هزینههای زندگی عجیب و غریب خود استفاده کرد.
چرخش از فروشنده مواد مخدر به سارق بانک
اسکات اسکرلوک در حال سرقت از یک بانک در لباس مبدل پیچیده.
در سال 1990، زمانی که توزیع کننده مواد مخدرش به قتل رسید، ضربه عاطفی ویرانگری به اسکات اسکورلاک وارد شد. این جنایت یک بیداری بی ادبانه بود و باعث شد اسکرلاک به سرعت از تجارت مواد مخدر خارج شود. خوشبختانه، او ذخایر نقدی را تا سال 1992 در ملک خود دفن کرده بود. اما او به سرعت متوجه شد که باید راه دیگری برای کسب درآمد پیدا کند. بنابراین، او تصمیم گرفت دست خود را در سرقت بانک امتحان کند. اسکرلوک با همکاری با دوست دانشگاهی خود مارک بیگینز، اولین بانک را در 25 ژوئن 1992 سرقت کرد. در آن روز، او با آرایش تئاتر و بینی مصنوعی وارد بانک سیفرست در محله مدیسون پارک سیاتل شد. بیگینز ماسک رونالد ریگان بر سر داشت.
بدون اینکه به کسی صدمه بزند، اسکرلاک آن روز بانک را با حدود 20,000 دلار ترک کرد و عشق تازهای به سرقت از بانکها داشت. در 14 آگوست 1992، اسکرلاک به تنهایی به همان بانک بازگشت، این بار با لباس مبدل دیگری. اما به گفته وزیر امور خارجه واشنگتن، گویندگان رفتار مقتدرانه راهزن را تشخیص دادند. اسکرلاک آن روز با 8124 دلار رفت. باز هم به کسی آسیبی نرسید. در واقع، در حالی که اسکرلاک یک اسلحه حمل می کرد، در طول سرقت های متعدد خود هرگز به یک نفر آسیب نمی رساند.
این جنایات توجه اداره تحقیقات فدرال (FBI) را به خود جلب کرد، که با توجه به سبک دزدی ترسناک او، از اسکرلاک به عنوان سارق مسئولیت پذیر نام برد. در سه ماه بعد، اسکرلاک و همکارانش چهار بانک دیگر را در سیاتل سرقت کردند. آخرین سرقت در این ولگردی در یکی دیگر از بانک های سیفرست در 19 نوامبر 1992 رخ داد و گروه 252,000 دلار درآمد داشت. پس از این جنایت، افبیآی نام اسکرلاک را به «راهزن هالیوود» تغییر داد و به لباسها و رفتارهای تئاتریاش اشاره کرد.
اف بی آی به اسکات اسکرلاک نزدیک می شود
تا سال 1993، اسکات اسکرلاک بیش از 300,000 دلار از سرقت از بانک ها درآمد داشت. در همین حال، او مانند یک پسر گمشده در ملک درختی عجیب خود به زندگی ادامه داد و به کسانی که سوال میکردند می گفت درآمدش از کار ساخت و ساز یا نجاری است. اسکرلوک که مشتاق در فضای باز بود، ظاهراً خود را یک رابین هود مدرن تصور می کرد و بسیاری از پولی را که دزدیده بود به خیریه های محیط زیست اهدا می کرد. در سال 1994، اسکرلوک و همکارانش پنج بانک در شمال غربی اقیانوس آرام را به قیمت مجموعاً 260,000 دلار سرقت کردند. به گزارش هیستوری لینک، در 27 ژانویه 1995، اسکرلوک برای سومین بار از شعبه مدیسون پارک بانک سیفرست سرقت کرد و به مبلغ 252,466 دلار دست یافت. اما در حالی که اسکرلوک ثابت کرد که یک سارق بانک با استعداد غیرمعمول است، FBI به آرامی در حال نزدیک شدن بود. بازرسان فیلمهای نظارتی مربوط به سرقتها را بررسی کردند و جزئیات هر مورد را بررسی کردند. آنها به زودی تخمین زدند که اسکرلوک تقریباً 20,000 دلار در ماه خرج می کند. تاریخ سرقتها با زمانهایی که پول نقد او کم بود مرتبط بود.
با این اطلاعات، افبیآی شروع به قرار دادن ماموران در بانکهایی کرد که «سارق هالیوود» در گذشته در تاریخهایی که با عادتهای خرج کردن او مرتبط بود، سرقت کرده بود. آنها همچنین برای اطلاعات مربوط به دستگیری راهزن 50,000 دلار جایزه تعیین کردند. در مجموع، اسکرلوک و همکارانش تا سال 1995 بیش از 1 میلیون دلار از بانکها دزدیده بودند. و به نظر میرسید که او هیچ برنامهای برای توقف نداشت.
آخرین سرقت راهزن هالیوود
مارک بیگینز، همدست اسکرلوک.
تا سال 1996، اسکات اسکرلوک و همکارانش در طول چهار سال نزدیک به 20 سرقت از بانک انجام دادند. اما حرفه اسکرلوک با خطراتی همراه بود خطراتی که به زودی برای سارق بانک کشنده خواهد بود. در 27 نوامبر 1996، اسکرلوک به همراه همکارانش پل مایرز و مارک بیگینز نقشه سرقت از بانک سیفرست در سیاتل را بر عهده گرفت. اما زمانی که اسکرلوک آن روز وارد بانک شد، یک عابر آموزش دیده بلافاصله راهزن هالیوود را شناخت و دکمه زنگ بی صدا را زد. سارقان در حالی که کارمندان بانک را وارد خزانه می کردند و وجوه نقد را جمع آوری می کردند با زور اسلحه به زمین زدند. راهزنان سپس از بانک خارج شدند و در خیابان به سمت یک ماشین فراری شدند. متأسفانه برای آنها، یکی از مشتریان بانک با احتیاط آنها را تعقیب کرده و وسیله نقلیه را به 911 گزارش داده بود. افسران گروه ضربت به زودی به محله هجوم آوردند، و اگرچه اسکرلوک و همکارانش خودروی فرار را با یک ون سفید تعویض کردند، افسران آموزش دیده برای تعقیب خودروهای مشکوک به زودی شروع به کار کردند.
اسکرلوک که متوجه شد در حال تعقیب شدن است، ون را به گوشه ای کنار کشید و کاری کرد که قبلا هرگز انجام نداده بود: او تفنگش را به قصد استفاده از آن نشانه گرفت. تیراندازی بین افسران و خدمه ون بلند شد. اسکرلوک دوباره وارد خودرو شد و سعی کرد فرار کند. در عوض، او ون را به خانهای در همان حوالی برد و پیاده فرار کرد. ماموران به ون نزدیک شدند و بیگینز و مایرز را که با شلیک گلوله غیرمرگبار زخمی شدند، دستگیر کردند. پلیس همچنین پول نقد غرق در خون را که خدمه دزدیده بودند، به مبلغ حدود 1 میلیون دلار بازیابی کرد. به زودی، بیگینز و مایرز اعتراف کردند که اسکات اسکرلاک مغز متفکر پشت همه سرقت ها بوده است.
اسکات اسکرلاک با پایان خود ملاقات می کند
با متواری شدن اسکات اسکرلوک، پلیس یک محیط شش بلوکی در اطراف منطقه ای که در آن ناپدید شده بود ایجاد کرد. افسران و واحدهای K-9 شروع به گشت زنی در منطقه کردند تا در نهایت راهزن هالیوود را دستگیر کنند. روز بعد، دو برادر به نامهای رابرت و رونالد واکر برای شام روز شکرگزاری به مادرشان، ویلما واکر، در خانهاش دو بلوک از جایی که ون بود رفتند. ویلما یک کمپر 10 فوتی را در ملک خود نگه داشت. برادران پس از اطلاع از تعقیب راهزن هالیوود، وقتی متوجه شدند که پنجره بالایی آن باز است، مشکوک شدند که ممکن است شخصی در کمپ پنهان شده باشد. رونالد و رابرت به داخل ون نگاه کردند و متوجه یک نفر داخل شدند.
دو برادر با پلیس تماس گرفتند و در عرض چند دقیقه ماموران کمپینگ را محاصره کردند. اسکرلوک گوشه گیر شده بود. با این حال، زمانی که یکی از افسران سعی کرد در کمپ را باز کند، صدای تیراندازی از داخل به گوش رسید که باعث شد پلیس به داخل ون شلیک کند. پس از ایمن کردن منطقه و تلاش برای برقراری تماس با اسکرلوک، افسران به زور کمپر را باز کردند و جسد اسکات اسکرلاک را پیدا کردند. در مواجهه با دستگیری، راهزن هالیوود به ضرب گلوله خودکشی کرده بود.
راهزن هالیوود که بود؟
بلافاصله پس از آن، افسران اموال اسکات اسکرلوک را جستجو کردند و یک اتاق مخفی زیرزمینی پر از پول نقد، لباس و رنگ صورت پیدا کردند. پلیس مطمئن بود که آن را پیدا کرده است. پس از تیراندازی، بیگینز و مایرز هر دو به خاطر جنایات خود به زندان رفتند. در همین حال، بسیاری از دوستان و اعضای خانواده اسکارلوک در این حیرت مانده بودند که چگونه او در این مسیر تاریک قرار گرفته است.
تنها منبع درآمد ظاهری او نجاری بود. بسیاری او را فردی ساکت، خوش تیپ، باهوش، ملایم و سخاوتمند توصیف کردند و از اینکه چنین شخصی میتوانست طراح این همه سرقت باشد، شوکه شده بودند. استوارت اسکورلاک، پسر عموی اسکرلوک، به سیاتل تایمز گفت: «من حتی نمیتوانم درک کنم که او وارد دنیای خشونتآمیزی شده است». او همیشه ملایم و صلح طلب بود. من نمی توانم چنین چیزی را تصور کنم.» با این حال، برخی خاطرنشان کردند که اسکرلوک خلق و خوی انفجاری داشت که اغلب او را وارد دعوا می کرد.
گرگ اسمیت همسایه اش به سیاتل تایمز گفت: او ترسناک ترین مردی بود که تا به حال دیدم. دیروز صبح از دیدن پلیس در مقابل خانه او تعجب نکردم. برای دیدن چنین کسی در چنین حالت عصبانی، می دانستم که قرار است روزی اتفاقی بیفتد. با این حال، با این همه روایت متناقض از شخصیت هالیوود، ممکن است هرگز نفهمیم اسکات اسکرلوک واقعی چه کسی بود.