در سال 1996، یکی از رهگذران تصمیم گرفت با عبور از این گورستان قدیمی و علف هرز، از میانبر به خانه مهمانان برود. در نتیجه موجودی عجیب به شکل سگی که روی دو پای عقب راه میرفت به او حمله کرد
در یکی از مناطق قدیمی لندن (بریتانیا) گورستان کامبرول (قبرستان کمبرول) وجود دارد که در دهه 1850 بسته شد. این گورستان از سنگ قبرهای به شدت پوشیده شده با علف های هرز تشکیل شده است که بسیاری از آنها در وضعیت بدی قرار دارند که خواندن آنچه روی آنها نوشته شده غیرممکن است. تعداد کمی از مردم به اینجا می روند، به جز نوجوانان یا گردشگران کنجکاو، و از سال 1996 به دلیل موجودی خزنده که شبیه سگ بزرگی به نام "گرگینه کمبرول" است، از آمدن به اینجا می ترسند. پس از اینکه در سال 1996 در اینجا مشاهده شد، برای بار دوم در سال 2004 مشاهده شد. هیچ گزارش جدیدی تا کنون وجود نداشته است، اما به احتمال زیاد این فقط به این دلیل است که به طور کلی افراد کمی به اینجا می آیند، همانطور که در بالا ذکر شد.
در 9 اکتبر 1996، یکی از ساکنان محلی تصمیم گرفت از میانبری در قبرستان عبور کند تا در اسرع وقت به دیدار دوستانش برود. داشت از میان بوتهها راه میرفت که ناگهان چیزی بازویش را گرفت و او را به زمین زد. مرد در حالی که سرش را برگرداند، موجودی بسیار بزرگ را در کنار خود دید که سرش شبیه سر یک ژرمن شپرد بود و بر سر او غرغر میکرد و دندانهای بزرگی را نمایان میکرد که بزاق از آن میچکید. به نظر می رسید که این سگ عظیم الجثه قصد داشت به سمت او هجوم آورد و اعضای بدن او را از هم جدا کند، اما ناگهان موجودی آرام شد و بلافاصله فرار کرد و مانند یک مرد روی پاهای عقب خود به صورت عمودی حرکت کرد. بعداً یک شاهد عینی ادعا کرد که "گرگ" آن را نخورده است زیرا او یک بیماری سرطانی را احساس کرده است که شاهد عینی از آن رنج می برد و سگ ها می توانند بوی آن را حس کنند.
برخورد دوم، که هشت سال بعد، احتمالاً با همان موجود رخ داد، در یک شب تابستانی اتفاق افتاد که دو رهگذر در حالی که در امتداد جاده از کنار قبرستان می گذشتند، به اتفاق عجیبی برخورد کردند. ما صدای غرغر آهسته ای را شنیدیم و سپس درخت تنومندی در گوشه قبرستان به شدت لرزید، گویی چیزی واقعاً قدرتمند با تمام قدرت آن را می لرزاند. قطعاً این کار توسط انسان یا حیوان انجام نشده است. درخت چنان می لرزید که انگار قرار است از ریشه کنده شود. ". شاهدان عینی آنقدر ترسیده بودند که منتظر نمانند این غرغر تمام شود.اندی مک گراث، جانورشناس رمز، مطمئن نیست که آیا در مورد دوم، شاهدان عینی با گرگینه یا موجود مرموز دیگری مواجه شده اند. اما اشاره می کند که هر دو رهگذر بسیار ترسیده بودند و ادعا می کردند که در آن لحظه احساس می کردند چیزی بسیار بد و وحشتناک در کنار آنها وجود دارد. او همچنین اعتراف میکند که بهعنوان یک متخصص، طی سالها تحقیق، با داستانهای زیادی برخورد کرده است که سگ یا گرگ مانند انسان روی دو پا راه میرود. و این که در ابتدا برای او کاملاً غیرقابل قبول و حتی افسانه به نظر می رسید ، اما هر چه بیشتر چنین داستان هایی را می دید ، بیشتر معتقد بود که مردم واقعاً چیز بسیار عجیبی می بینند.
مطالب مرتبط
ثبت دیدگاه
منتظر نظرات شما در مورد این پست هستیم :)دسته بندی
مطالب جدید
![زیباترین خودروهای دهه 1920 و 1930](https://rozup.ir/view/3870760/The-most-beautiful-cars-of-the-1920s-and-1930s-pic1_wondersfa.rzb.ir.jpeg)
![آیا اندازه جهان می تواند محدود باشد؟](https://rozup.ir/view/3870004/the-size-and-shape-of-the-universe%20pic1_wondersfa.rzb.ir.webp)
![مکان های روح آلود در آمریکا و داستان های پشت آن](https://rozup.ir/view/3869472/13-amerian-ghost-places-pic1_wondersfa.rzb.ir.jpg)
![مغز چگونه فکر می کند؟](https://rozup.ir/view/3867925/how-does-the-brain-think-pic1_wondersfa.rzb.ir.jpg)