واندرز فارسی | جهان عجایب

نشانه ها قواعد اسرارآمیز عرفانی هستند که ما را پند می دهند و درباره خطرات هشدار می دهند. راز آنها چیست، چرا به بعضی ها عمل می کنند، اما به بعضی دیگر نه؟ آیا اصلاً ارزش این را دارد که به شگون ها اعتقاد داشته باشیم؟

آینه و روح

در 13 سپتامبر 2005، مادر یکی از ساکنان منطقه پرم، ولادیمیر تی، بر اثر بیماری درگذشت. در سردرگمی همراه با تشییع جنازه ، آنها فال قدیمی و به نظر می رسد شناخته شده را فراموش کردند. در خانه ای که متوفی در آن قرار دارد ، همه آینه ها باید آویزان شوند. مرد غمگین به سادگی به آنها توجه نکرد و وقتی مراسم خاکسپاری تمام شد، همسر و دخترش خود را گرفتار کردند، اما دیگر دیر شده بود. یک روز عصر، دختر ولادیمیر، یولیا، از مدرسه به خانه آمد، زمانی که والدینش هنوز در خانه نبودند، شام را گرم کردند و به مطالعه نشستند. دختر چراغ را روشن نکرد، حتی زمانی که هوا کاملاً تاریک بود او برای بلند شدن تنبل بود و مانیتور درخشان رایانه کاملاً جایگزین لامپ شد. در حالی که به دنبال چکیده ای در مورد موضوع مورد نظر در اینترنت می گشت، ناگهان در اتاق کناری مراحلی را شنید…

در ابتدا ، یولیا نترسید ، زیرا فکر کرد که از همسایه ها باشد. اما وقتی اسباب‌بازی قدیمی‌اش با صدای تق تق روی زمین افتاد، دختر با وحشت گرفتار شد... جولیا از جا پرید و فوراً چراغ را روشن کرد. وقتی اتاق روشن شد، او به وضوح تصویر مادربزرگ فوت شده را روی آستانه دید که با چشمان بسته ایستاده بود و با دستانش دور او می چرخید. جولیا فریاد زد و از هوش رفت… وقتی دختر از خواب بیدار شد، کسی در اتاق نبود. او به والدینی که پیش او آمده بودند چیزی نگفت - اگرچه او واقعاً می خواست، اما به نظر می رسید صدای درونی زمزمه می کند: "ساکت باش، در غیر این صورت بدتر خواهد شد!" و دختر به مدت سه روز سکوت کرد. و هنگامی که او در مورد دید وحشتناک گفت، پدر و مادر فقط خندیدند و توصیه کردند که کمتر پشت کامپیوتر بنشیند.

اما به زودی آنها نیز دیگر اهل شوخی نبودند: یک کابوس واقعی در خانه شروع شد. درها و تخته های کف بدون دلیل شروع به شکستن کردند، شخصی تمام شب در لوله تهویه زوزه می کشید. یک بار، وقتی همه خانواده با آرامش شام می‌خوردند، مرکز موسیقی، تلویزیون و کامپیوتر خودشان روشن شدند. و سپس پدر خانواده هنگام اصلاح، صورت مادر فوت شده را در آینه حمام دید. پس از آن، خانواده تصمیم گرفت که یک فراروانشناس را به خانه دعوت کند. او از آپارتمان بازدید کرد و با مدیتیشن طولانی در حالت تغییر هوشیاری فرو رفت و به ولادیمیر گفت: "روح آن مرحوم توسط نیروهای تاریک تسخیر شد. این اتفاق زمانی افتاد که او خود را در آینه بدون سرپوش مرده دید و بسیار ترسیده بود. اکنون برای یک سال باید هر روز برای نجات روح او دعا کنید تا گناه خود را در مقابل آن مرحوم جبران کنید. اگر آینه ها را بپوشانید همه چیز می تواند خوب باشد. نشانه ها بیهوده وجود ندارند آنها به محافظت از خود در برابر نیرنگ های شیطان کمک می کنند."

"چشمه های زندگی" عرفانی

چند سال پیش، دادگاه منطقه بودنوفسکی منطقه استاوروپل بیانیه ادعایی از یک ساکن محلی، مادر یک دختر دو ساله دریافت کرد. او از اداره ثبت احوال خواست تا در شناسنامه دخترش به شماره «شیطان» ۶۶۶ تغییراتی ایجاد کند.

سرویس مطبوعاتی دادگاه منطقه ای استاوروپل گفت: "شاکی به دلیل اعتقاد داشتن به شماره سند، بلافاصله بیانیه ای را با درخواست تغییر شماره تولد به اداره ثبت احوال شهر بودنوفسک نوشت. اما اداره ثبت احوال از انجام این شرایط امتناع ورزید، بنابراین او برای حفظ منافع خود به دادگاه مراجعه کرد. مادر این دختر گفت که او عدد 666 را "شیطانی، بدنام کردن یک مسیحی و مهر دجال و نماد شیطان پرستان" می داند.

ایگور ویاچسلاوویچ لیاخ، روانکاو می گوید: «نشانه ها نمادهایی هستند که ما در زندگی روزمره برای پیش بینی رویدادهای آینده یا توضیح رویدادهای گذشته استفاده می کنیم. همه نشانه ها را می توان به طور مشروط به دو دسته تقسیم کرد: به طور کلی پذیرفته شده، به عنوان مثال، یک گربه سیاه یا عدد 13، و آنهایی که فقط برای یک فرد خاص صدق می کنند مثل لباسی که بدشانسی می آورد و غیره. بگویید چه زمانی علائم برای اولین بار ظاهر شدند، اما می توان گفت که تعداد آنها ... به طور پیوسته در حال افزایش است! این واقعیت به شدت در تضاد با این ادعا است که با توسعه تمدن و علم، مردم منطقی تر می شوند و به چیزهای کوچکی مانند عبور گربه سیاه از جاده توجه نمی کنند. ما نشانه هایی را که مادربزرگ هایمان به ما گفته اند را به یاد می آوریم و نشانه های جدیدی را که مشخصه زمان ما است، به دست می آوریم. غالباً آنها با واقعیت عینی منطبق نیستند و گاهی اوقات چیزی کاملاً مخالف آنچه که فال وعده داده شده اتفاق می افتد. با این حال، بسیاری هنوز بدون قید و شرط به آنها اعتقاد دارند."

آیا راه آنها نجات ما هستند؟

نشانه ها نوعی تلاش روانی ناخودآگاه برای آماده شدن برای مشکلات هستند. بر کسی پوشیده نیست که خلبانان، ورزشکاران و پزشکان علائم خاص خود را دارند. اعتقاد بر این است که نشستن روی میز در بیمارستان نشانه یک فرد مرده است. برای خلبانان، عکس گرفتن قبل از پرواز نشانه بدی محسوب می شود. برای ملوانان این فال بد است که انگشت خود را به سمت آسمان نشانه بروند. این یک طوفان یا آرامش کامل را تهدید می کند. و آتش نشانان می گویند که اگر در حین انجام وظیفه چکمه های خود را تمیز کنید، قطعاً تماسی برای آتش سوزی دریافت خواهید کرد.

با این حال، اگر شروع به دیدن تعداد زیادی از "شگون های بد" در اطراف خود کنید، این نشان دهنده وجود درگیری داخلی و انتظارات منفی است. در این مورد، منطقی است که از یک روانشناس مشاوره بگیرید و دریابید که این با چه چیزی مرتبط است. به طور قطع مشخص نیست کسانی که اغلب هنگام عبور قطار از زیر پل عبور می کنند پول بیشتری به دست آورده اند یا خیر، اما نشانه هایی از مدت ها قبل وارد زندگی ما شده اند و کنترل کامل آن را در دست دارند. آنها انعکاسی از دنیای درونی یک فرد هستند و اگر در لحظه ای خاص مسئولیت انتخاب خود را کاملاً به پژواک "خرد عامیانه" منتقل کنید ، باید به طور جدی به آنچه در زندگی شما اشتباه است فکر کنید. باور یا عدم باور به شگون بستگی به انتخاب فردی هر کس دارد، اما روانشناسان در اینجا بر روی یک چیز توافق دارند فقط خوب است که ارزش باور را دارد!