آمار
مطالب اصلی سایتمطالب جالب و خواندنیمرموز و جنایی

10 راز جنگل که توضیحی برایشان وجود ندارد + تصاویر

10 راز جنگل که توضیحی برایشان وجود ندارد + تصاویر

جنگل های زمین سالهاست که نژاد بشر را به وحشت انداخته است. فقط یک چیز وحشتناک وجود دارد که ندانیم چه چیزی پشت درخت بعدی در کمین است. این ما را از کاوش در آنها و جستجوی شهرهای گمشده و گنجینه‌هایی که شایعه شده در داخل آن‌ها وجود دارد، منع نکرده است. در سال‌های اخیر، جهان به مکانی بسیار کوچک‌تر تبدیل شده است، همه چیز نقشه‌برداری شده و هیچ مکانی از ماهواره‌ها پنهان نشده است. با این حال، جنگل ها هنوز اسرار خود را حفظ می کنند، با مقادیر زیادی زمین هنوز کشف نشده، قبایل ملاقات نشده، موجودات عجیب، و چیزهایی که قبلاً هرگز در زیر سایبان های ضخیم آنها پنهان نشده بودند.

حلقه های آمازون

شماره 10 : حلقه های آمازون

مجموعه‌ای از خندق‌های حلقه‌ای شکل را می‌توان در سراسر آمازون برزیل یافت، که مربوط به خود جنگل بارانی است. این سازه‌ها یک راز کامل باقی مانده‌اند و باستان‌شناسان مطمئن نیستند که از آنها چه بسازند. پیشنهاد می شود که آنها به عنوان محل دفن یا نوعی دفاع خدمت می کردند، اما هیچ کس به طور قطع نمی داند. یک نظریه این است که آنها آثاری هستند که توسط بشقاب پرنده هایی که یک بار قبل از رشد جنگل در آنجا فرود آمده اند، باقی مانده اند. این لکه‌ها شبیه خطوط نازکا هستند، زیرا هیچ دلیل تأیید شده‌ای برای وجود آنها وجود ندارد. فرض بر این است که این حلقه ها توسط افراد اولیه ساکن منطقه ساخته شده اند. یک سوال دیگر این است که "مردان اولیه چگونه ابزار ساخت آنها را به دست آورده اند؟" این نیز غیرقابل پاسخ است، زیرا هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد هیچ ابزار پیچیده ای برای ایجاد حلقه ها در زمان ساخت آنها وجود داشته است.

ماریکوکسی

شماره 9: ماریکوکسی (Maricoxi)

ماریکوکسی ها در اصل ساسکواتچ های آمریکای جنوبی هستند. گزارش شده است که آنها موجوداتی بزرگ و میمون مانند هستند که می توانند تا 3.7 متر (12 فوت) قد داشته باشند. اگرچه آنها ابتدایی به نظر می رسند، اما گفته می شود که نسبتاً باهوش هستند، تیر و کمان به دست دارند و حتی در روستاها زندگی می کنند. طبق گفته کاشف بریتانیایی سرهنگ پرسیوال اچ. فاوست، که ظاهراً هنگام نقشه برداری از جنگل های آمریکای جنوبی در سال 1914 با این موجودات روبرو شد. آنها بسیار پرمو بودند و در شمال قبیله ای به نام ماکسوبی زندگی می کردند. آنها فقط می توانستند با غرغر صحبت کنند و به شدت با انسان ها دشمنی داشتند. در کتاب سرهنگ، مسیرهای گمشده، شهرهای گمشده، او توضیح می‌دهد که چگونه او و افرادش هنگامی که به روستایشان نزدیک شدند، تقریباً مورد حمله این جانوران قرار گرفتند. با این حال، آنها توانستند با شلیک اسلحه‌هایشان ، جانوران را دور نگه دارند. در سال 1925، فاوست به همراه همه افرادش در سفری برای یافتن یک شهر گمشده ناپدید شد. نظریه ها حاکی از آن است که آنها توسط قبایل محلی کشته شده اند یا از گرسنگی مرده اند. با این حال، برخی می گویند که آنها توسط Maricoxi کشته شدند، اگرچه هیچ مدرکی برای تأیید این موضوع وجود ندارد.

مردم سنتین

شماره 8: مردم سنتین

قبیله Sentinelese منزوی ترین قبیله شناخته شده روی زمین هستند. آنها در جنگل جزیره سنتینل شمالی در اقیانوس هند زندگی می کنند و اعتقاد بر این است که 60000 سال در آنجا زندگی کرده اند. آنها از هر تلاشی که دنیای غرب برای نزدیک شدن به آنها انجام می دهد خودداری کرده اند و به کشتن افرادی که بیش از حد به آنها نزدیک می شوند مشهور بوده اند. آنها به زبانی طبقه بندی نشده صحبت می کنند و هر تیم تحقیقاتی را با تیر و نیزه می راندند. تخمین زده می شود که این قبیله بیش از 500 نفر نداشته باشد، اما آنها هنوز هم به خوبی موفق می شوند، ابزارهای فلزی را درست می کنند و به نظر می رسد که در سلامت کامل هستند. رمز و راز واقعی این قبیله این است که چگونه توانستند از سونامی سال 2004 جان سالم به در ببرند که بسیاری از جزایر آندامان را ویران کرد. تصور می شد که این قبیله از بین رفته اند، زیرا آنها در مسیر مستقیم سونامی زندگی می کنند. به زودی پس از سونامی، یک هلیکوپتر در ارتفاع بسیار پایین بر فراز جزیره پرواز کرد و به دنبال نشانه هایی از حیات بود و انتظار داشت هیچ کدام را پیدا نکند. با این حال، یک مرد سنتینلزی از جنگل بیرون دوید و به ساحل رفت و نیزه خود را تکان داد و با اشاره به هلیکوپتر اشاره کرد که برود. باورنکردنی است که در حالی که سونامی میلیون ها انسان متمدن را تحت تأثیر قرار داد، قبیله سنتینلس توانست بدون هیچ کمکی از بیرون زنده بماند. اصلا دنیا اینکه چگونه آنها این کار را انجام دادند احتمالا برای همیشه یک راز باقی خواهد ماند، زیرا در آینده قابل پیش بینی هیچ کس به آنها نزدیک نخواهد شد.

توپ سنگی

شماره 7:توپ های سنگی ماقبل تاریخ

صدها عدد از این کره های سنگی بزرگ در سراسر جنگل کاستاریکا پراکنده شده اند و تصور می شود که توسط انسان های ماقبل تاریخ ساخته شده اند. سال‌هاست که دانشمندان و باستان‌شناسان را مبهوت کرده‌اند که چرا در آنجا هستند و چگونه ساخته شده‌اند. این کره ها تا 2.4 متر (8 فوت) قطر دارند و تقریباً کاملاً گرد هستند. گفته می شود که آنها برای اهداف مذهبی ساخته شده اند، اما شواهد کافی برای تأیید این موضوع وجود ندارد. تا به امروز، این که چرا سنگ ها در آنجا هستند و چگونه انسان های ماقبل تاریخ توانسته اند آنها را با ابتدایی ترین ابزار شکل دهند، یک راز باقی مانده است. این که چگونه سنگ ها به بالای تپه ها و از میان جنگل های انبوه پر از درختان منتقل شده اند راز است. منابع مورد نیاز برای ساخت آنها را نمی توان تا کیلومترها در اطراف مکان آنها پیدا کرد و این راز را گیج کننده تر می کند.
رودخانه جوشان

شماره 6:رودخانه جوشان

رودخانه ای در قلب آمازون پرو وجود دارد که هر چیزی که در آن بیفتد را می کشد. می تواند به دمای بیش از 93 درجه سانتیگراد (200 درجه فارنهایت) برسد و بخار اغلب از سطح بالا می رود. هیچ تاییدی در مورد چگونگی به وجود آمدن این پدیده وجود ندارد، اما این فرضیه وجود دارد که یک شرکت حفاری به طور تصادفی یک سیستم زمین گرمایی را پاره کرده و گازهایی را از داخل زمین به داخل رودخانه رها می کند. به گفته مردم محلی، رودخانه مکانی با قدرت معنوی عظیم است. و بومیان اغلب در سواحل آن جمع می شوند تا آهنگ بخوانند و دعا کنند. شنیدن صدای رودخانه حال جوش باورنکردنی است و ظاهراً دیدن آن نفس گیر است.
شهر گمشده غولها

شماره 5:شهر گمشده غول ها

در اعماق جنگل اکوادور، یک شهر گمشده در سال 2012 کشف شد. با این حال، مطمئناً این شهر باستانی معمولی نبود. این شهر به عنوان «شهر گمشده غول‌ها» شناخته می‌شود. گروهی از کاوشگران با تعدادی از بومیان همراه بودند که با این منطقه آشنا بودند و به شدت معتقد بودند که این شهر وجود دارد. طبق گزارش‌ها، کاوشگران پس از ورود، مجموعه‌ای از سازه‌های عظیم را پیدا کردند که بزرگ‌ترین آنها هرمی با ارتفاع ۷۹ متر و عرض ۷۹ متر (۲۶۰ فوت در ۲۶۰ فوت) با شکل غیرعادی بود. در بالای هرم یک سنگ صاف و صیقلی وجود دارد که گمان می‌رود محراب قربانی بوده است. بزرگی این ساختمان‌ها همان چیزی است که نام شهر را به آن داده است و بسیاری از باستان‌شناسان را بر این باور می‌آورد که این شهر واقعاً توسط غول‌ها ساخته شده و در آن ساکن شده‌اند. اگرچه بسیاری دیگر در این مورد تردید دارند. آنچه این کشف را عجیب‌تر می‌کند فقط خود ساختمان‌ها نیست، بلکه ابزارها و مصنوعاتی است که در آنجا یافت می‌شود. گفته می‌شود که بسیاری از ابزارهای بزرگ و ساخته شده کشف شده‌اند که گفته می‌شود آنقدر بزرگ هستند که استفاده از آنها برای انسان غیرممکن است. تیمی که این شهر را کشف کرد، معتقد است که این ابزارها شواهد مهمی هستند که نشان می‌دهد در گذشته‌های دور، غول‌ها زمانی روی زمین راه می‌رفتند.
سر سنگی گواتمالا

شماره 4: سر سنگی گواتمالا

در دهه 1950، در جنگل های گواتمالا، یک سر سنگی عظیم کشف شد. صورت دارای ویژگی‌های غیرمعمولی مانند لب‌های باریک و بینی بزرگ بود و به سمت آسمان بود. این ویژگی ها شبیه یک مرد قفقازی بود که با هیچ اثر هنری دیگری در آن زمان جور در نمی آمد، زیرا تماس با قفقازی ها وجود نداشت. یک علاقمند به تاریخ باستان او ادعا کرد که سر توسط شورشیان ضد دولتی که از آن به عنوان هدف استفاده می کردند، نابود شده است. داستان سر سنگی اخیراً توسط فیلمسازان مستند Revelations of the Mayans: 2012 and Beyond دوباره مورد توجه قرار گرفت و ادعا کردند که این عکس ثابت می کند که فرازمینی ها با تمدن های گذشته تماس داشته اند. در طول فیلمبرداری این مستند، یک باستان شناس گواتمالایی، هکتور ای. ماجیا، مصاحبه شد. وی اظهار داشت: «گواهی می‌دهم که این بنای تاریخی هیچ ویژگی تمدن مایا، ناهواتل، اولمک یا هر تمدن ماقبل اسپانیایی دیگر را ندارد. این تمدن فوق‌العاده و برتر با دانش فوق‌العاده‌ای ایجاد شده است که هیچ سابقه‌ای از وجود آن در این سیاره وجود ندارد.» منطقه‌ای که سر در آن پیدا شد به‌خاطر سرهای سنگی معروف است، اما هیچ‌کدام به هیچ‌وجه شبیه به آنچه که توسط دکتر دکتر کشف شد، نیست.
ناپدید شدن مایکل راکفلر

شماره 3: ناپدید شدن مایکل راکلفر

مایکل راکفلر، پسر نلسون راکفلر، معاون نهایی رئیس جمهور ایالات متحده، در سال 1961 هنگام جستجوی آثار هنری قبیله ای در جنگل های گینه نو به طرز مرموزی ناپدید شد. این جوان 23 ساله فارغ التحصیل هاروارد یک کاشف مشتاق بود و شیفته سفر بود. در سفر خود برای بازیابی آثار هنری از قبایل مختلف، او با 13 روستای قبیله ای روبرو شد. در طول سفر، قایق مایکل واژگون شد و او و شریکش، رنه واسینگ، در 16 کیلومتری (10 مایلی) ساحل سرگردان شدند. راکفلر تصمیم گرفت که بتواند تا سرزمین اصلی شنا کند و کمک بگیرد. آخرین سخن او به واسینگ این بود: «فکر می‌کنم می‌توانم به آن برسم.» هیچ‌کس نمی‌داند که آیا مایکل به ساحل رسید یا نه، اما تئوری‌های زیادی وجود دارد. برخی گفته‌اند که او در راه خود به سرزمین اصلی غرق شده است، در حالی که نظریه دیگری می‌گوید که او به ساحل رسید، اما به طرز بی‌رحمانه‌ای توسط قبیله عصمت کشته و خورده شد. راکفلرها تحقیقاتی را درباره ناپدید شدن مایکل آغاز کردند و ادعا کردند که چیزی پیدا نکرده‌اند. این راز هنوز هم امروز در مورد این راز صحبت می‌شود و بسیاری بر این باورند که مایکل آن را به ساحل رسانده و به دست قبیله عصمت در خانه‌شان در جنگل‌های باتلاق آدم‌خوار شده است.
بیگانه در جنگل های بارانی آمازون

شماره 2:بیگانه در جنگل های بارانی آمازون

در سال 2011، دو گردشگر بریتانیایی که از منطقه مامائوس برزیل بازدید کردند، به طور تصادفی تصویری از موجودی فرازمینی گرفتند. این موجود در پس‌زمینه تصویری که توسط نویسنده مشهور ماوراء الطبیعه، مایکل کوهن گرفته شده بود، مشاهده شد. چیزی که این رمز و راز را بیش از پیش سرد کننده می کند این واقعیت است که این منطقه به خاطر مشاهده مکرر بشقاب پرنده ها شناخته شده است و بسیاری گمان می کنند که بیگانگان به دلیل تنوع زیستی آن به این منطقه علاقه مند هستند. این منطقه همچنین مورد هدف تحقیقات سطح بالای دولت برزیل (عملیات پراتو) قرار گرفت که طی آن ارتش برای نظارت بر حضور بیگانگان در منطقه اعزام شد. این عملیات سال‌ها توسط دولت مخفی بود تا اینکه در نهایت از طبقه‌بندی خارج شد. تهیه‌کنندگان هالیوود با مایکل کوهن تماس گرفتند و از او درخواست کردند که از مدرک او استفاده کنند.
انگل گوشت خوار

شماره 1: انگل گوشت خوار

در سال 2011، تیمی از کاوشگران شهر گمشده افسانه ای خدای میمون را در جنگل "لا موسکویتیا" هندوراس کشف کردند. اعتقاد بر این بود که این شهر در سال 1520 پس از شیوع بیماری گوشتخواری توسط آزتک ها متروک شده بود و از آن زمان تاکنون دست نخورده باقی مانده است. ساکنان شهر بر این باور بودند که این شهر مورد نفرین خدایان است که برای کشتن آنها طاعون فرستاده بودند. در میان تیم کاوشگران داگلاس پرستون، نویسنده و کاشف مشهور جهان بود که کتابی درباره یافته‌های این تیم نوشت. در حالی که این کشف تکان‌دهنده بود، وقتی تیم متوجه شد که آنها به بیماری گوشتخواری مبتلا شده‌اند، شوک بزرگ‌تری وارد شد. . آنها نیاز به درمان فوری داشتند و تقریباً صورت خود را از دست دادند. پرستون در مصاحبه ای توضیح داد: "انگل به غشای مخاطی دهان و بینی شما مهاجرت می کند و اساسا آنها را می خورد. بینی‌تان می‌ریزد، لب‌هایتان می‌ریزد، و در نهایت صورتتان به یک زخم باز و غول‌پیکر تبدیل می‌شود.» گروه در حین حفاری شهر، با مارهای سمی که شبانه به کمپ راه پیدا کرده بودند، برخورد کردند. تیم به سختی از مسمومیت وحشتناک نجات یافت. آنها تعدادی از مصنوعات را برداشتند و تصمیم گرفتند به شهر برنگردند، زیرا احساس می کردند که بسیار خطرناک است، حتی اگر مطمئن هستند که هنوز رازهای زیادی برای کشف وجود دارد. شاید موانع فاجعه‌باری که تیم باید با آن روبرو می‌شد، تلاش خدای میمون برای ضربه زدن به کاشفان برای کشف شهر گمشده بود. در هر صورت، این احتمال وجود دارد که این شهر برای مدتی بیشتر رازهای خود را حفظ کند و آن را به یک راز واقعی از جنگل تبدیل کند.
6 امتیاز توسط 0 نفر ثبت شده.

0 دیدگاه

ثبت دیدگاه

منتظر نظرات شما در مورد این پست هستیم :)
کد امنیتی رفرش