loading...

واندرز فارسی | جهان عجایب

مرگ این مرد در فهرست برخی از مرموزترین و تاریک ترین پرونده های توطئه در ایالات متحده قرار دارد. آنچه برای او اتفاق افتاد هنوز هم توسط مورخان مورد بحث است.

مرگ مرموز فرانک اولسون که پس از آزمایش با کنترل ذهن از طبقه سیزدهم پرید

مرگ این مرد در فهرست برخی از مرموزترین و تاریک ترین پرونده های توطئه در ایالات متحده قرار دارد. آنچه برای او اتفاق افتاد هنوز هم توسط مورخان و هم طرفداران تئوری های توطئه به طور فعال مورد بحث است. حدود ساعت 2 بامداد 28 نوامبر 1953، رهگذران نادری که در امتداد خیابان 7 در منهتن، نیویورک سرگردان بودند، با دیدن جسد انسانی که از جایی بالا به پایین سقوط می کرد و با صدای بلند به پیاده رو برخورد کرد، شوکه شدند.

خوشبختانه فرد سقوط کرده در هنگام سقوط به هیچ یک از عابران برخورد نکرد. مردم اطراف جسد خون آلود را که مدتی هنوز یک فرد زنده بود محاصره کردند و شروع کردند به تماس با پلیس و بحث در مورد اینکه چه اتفاقی ممکن است افتاده باشد و این مرد بدبخت از کدام طبقه سقوط کرده است. پلیس به زودی متوجه شد که این مرد از پنجره طبقه سیزدهم اتاق هتل 1018A در هتل استاتلر به پایین افتاده است. دو مرد روز قبل در این اتاق ماندند فرانک اولسون 43 ساله و رابرت لشبروک... وقتی پلیس وارد اتاق شد، لشبروک را دیدند که در توالت بود.

او گفت که می‌خواست به توالت برود، که ناگهان دوستش اولسون از تختش بیرون پرید، از اتاق دوید و از پنجره بیرون پرید و با بدنش آن را شکست. لشبروک اصرار داشت که نمی‌داند چه چیزی می‌تواند دوستش را به چنین عملی وادار کند و هیچ چیز غیرعادی در اتاق هتل یافت نشد که بتواند دلیل خشونت‌آمیز مرگ را نشان دهد، بنابراین پلیس خیلی زود همه چیز را به خودکشی مرتبط کرد.

مرگ مرموز فرانک اولسون که پس از آزمایش با کنترل ذهن از طبقه سیزدهم پرید


اسرار نظامی فرانک اولسون

با این حال، هنگامی که یکی از محققان به بررسی زندگی نامه اولسون پرداخت، ناگهان متوجه شد که او متخصص باکتری است و سال ها با ارتش در توسعه سلاح های باکتریولوژیک کار کرده است. در دهه 1950، فرانک اولسون یکی از مهمترین دانشمندان در بخش عملیات ویژه در پایگاه نظامی فورت دیتریک در فردریک، مریلند بود. یکی از مسئولیت های اصلی او بررسی استفاده از داروهای روانگردان در آزمایشگاه های جنگ بیولوژیکی ارتش ایالات متحده (USBWL) بود.

یکی از پروژه‌های جذاب‌تری که او از سال 1952 در آن شرکت داشته، پروژه آرتیشو نام داشت. این یک عملیات سیا برای تحقیق در مورد تکنیک‌های بازجویی و کنترل ذهن و این احتمال بود که کسی به زور مجبور شود فرد مناسب را بکشد. "اقناع" از طریق ابزارهایی مانند هیپنوتیزم و داروهای روانگردان و تغییر دهنده ذهن مانند LSD انجام می شد. این پروژه پیش درآمد عملیات کنترل ذهن نظامی بعدی به نام MK Ultra بود.

مرگ مرموز فرانک اولسون که پس از آزمایش با کنترل ذهن از طبقه سیزدهم پرید

جزئیات تکان دهنده کمی پیش مرگ فرانک اولسون

بر اساس همه این اطلاعات، خودکشی عجیب و ناگهانی اولسون به خصوص مشکوک به نظر می رسید و شک و تردیدهای منطقی در مورد اینکه این یک خودکشی معمولی بود، ایجاد شد. تحقیقات نشان داد که اندکی قبل از مرگش، اولسون برای استراحت در یک اقامتگاه شکار در دریاچه دیکپ کریک رفت، اما از آنجا به طرز غیرمعمولی غمگین بازگشت. انگار آنجا اتفاق بدی برایش افتاده است. خانواده اولسون در مورد این موضوع گفتند، و زمانی که آنها شروع به بازجویی بیشتر از آنها کردند، جزئیات وحشتناکی ظاهر شد. به نظر می رسد اولسون گفته است که او و 9 دانشمند دیگر که روی پروژه آرتیشوک کار می کنند به طور ویژه به این خانه دورافتاده احضار شده اند. هیچ یک از آنها نمی دانستند که چرا آنها را صدا کرده اند و در آنجا چه چیزی به آنها گفته می شود. آنها توسط چندین نفر از سیا، از جمله رئیس سرویس فنی سیا، سیدنی گوتلیب، متخصص ارشد سموم و مواد مخدر سیا، و همچنین یکی از مسئولین ایجاد MK Ultra، مورد استقبال قرار گرفتند.
دکتر رابرت لشبروک هم بود، کسی که با اولسون در اتاق هتل اقامت کرده بود. او دستیار گوتلیب بود. سپس، گوتلیب و لشبروک دانشمندان را متقاعد کردند که نوشیدنی هایی بنوشند که به گمان اولسون، با مقداری ماده مخدر مخلوط شده بود. اولسون معتقد بود که به او و دیگران چیزی شبیه ال اس دی یا یک عامل روانگردان دیگر داده شده است. پسر فرانک اولسون، نیلز اولسون، بعداً در مورد آن اینگونه صحبت کرد: «پدر من یک دانشمند محقق بود که در جنگ باکتریولوژیک شرکت داشت و با واحد SO که برای عملیات ویژه ایستاده بود، ارتباط داشت. این فوق سری ترین تحقیقاتی بود که در فورت دیتریک انجام شد و برخی از این تحقیقات با هماهنگی سیا انجام شد. آخر هفته بعد از این ملاقات، پدرم به شدت افسرده بود. او احساس کرد که کار بدی انجام داده است. و او به مادرم گفت که کار اشتباهی انجام داده است، اما از ترس نقض پروتکل امنیتی نتوانست به او بگوید.

مرگ مرموز فرانک اولسون که پس از آزمایش با کنترل ذهن از طبقه سیزدهم پرید
فرانک اولسون به همراه همسر و فرزندانش

اظهارات عجیب مدیر هتل

علاوه بر این ، رفتار فرانک اولسون بیشتر و بیشتر ناپایدار شد ، با این وجود او از جلسه دانشمندان به همسرش گفت که چگونه آنها را مجبور به نوشیدن یک ماده مخدر کردند. سپس اولسون سعی کرد با یکی از آشنایان یا دوستانش تماس بگیرد و بیشتر عصبی شد و عباراتی مانند "اشتباه وحشتناکی مرتکب شدم!" و "آنها می ترسند که من به شما صدمه بزنم!" را گفت، سپس اولسون برای یک هفته خانه را ترک کرد تا "کمک روانی دریافت کند." و بعد از آن اعلام کرد که نیاز فوری به رفتن به نیویورک دارد. او چیزهای عجیب دیگری گفت، به عنوان مثال، اینکه "صداهایی در تاریکی" می شنود، و پس از ورود به هتل، شروع به رفتار بسیار پارانوئیدی کرد و پول و مدارک خود را دور انداخت.

علاوه بر این معلوم شد که اولسون پس از سقوط از پنجره، نه تنها مدتی زنده بود، بلکه هنوز هوشیار بود و حتی سعی کرد چیزی بگوید. این را مدیر هتل آرموند پاستوره بیان کرد که با شنیدن صدای آشفته رهگذران به خیابان پرید. "فرانک اولسون را دیدم که با چشمان کاملا باز دراز کشیده بود، درست به من خیره شده بود و سعی می کرد چیزی به من بگوید. او قطعاً سعی کرد صحبت کند، اما چیزی جز زمزمه کردن بیرون نیامد. او در وضعیت وحشتناکی قرار داشت. و من عقب نشینی کردم زیرا اکنون من باید بدانم از کجا افتاده است. من به ساختمان نگاه کردم و در نهایت یک حرکت جزئی از سایه پنجره دیدم. و وقتی روی آن تمرکز کردم، دیدم که سایه پنجره از جریان هوا از پنجره باز می لرزد."

بعد از اینکه اولسون از پنجره بیرون پرید، هم اتاقی او رابرت لشبروک حتی سعی نکرد با آمبولانس تماس بگیرد یا با پلیس تماس بگیرد. با این حال، او کار متفاوتی انجام داد. با یکی دیگر تماس گرفت و به او گفت: "خب، او آمد بیرون." و آنجا، آن طرف تلفن، جواب دادند: "خب، این خیلی بد است"، پس از آن هر دو تلفن را قطع کردند. این مکالمه به طور تصادفی توسط همان مدیر، آرموند پاستوره شنیده شد، زیرا لشبروک درست در لحظه ای که پاستوره از خیابان به هتل برگشت زنگ زد. در آن سال ها برای تماس از اتاق هتل به تلفن ثابت ابتدا باید شماره اپراتور هتل را می گرفتید و سپس به او می گفتید که به کدام شماره وصل شود. و در حالی که شما در حال صحبت هستید، اپراتور می تواند مکالمه شما را بشنود. بنابراین، پاستور یک درخواست تماس از اولسون و شماره لشبروک و نحوه اتصال اپراتور به مخاطب دریافت کرد و سپس کل مکالمه آنها را شنید. پاستور گفت: همان شب فهمیدم اینجا در هتل ما چه اتفاقی افتاده است.


معمای بعدی این بود که چگونه اولسون دقیقاً از پنجره پرید، مدیر هتل فقط پرده را دید که در اثر باد در حال حرکت است، اما به این فکر نکرد که آیا پنجره واقعا باز است یا به شدت شکسته است و لشبروک گفت که اولسون با بدنش پنجره را شکست. ، و آن را باز نکرد. در همان زمان، در ابتدا بریدگی های متعددی بر روی بدن اولسون یافت شد، مانند یک تکه شیشه یا چاقوی تیز، و همچنین زخمی بر روی سر که گویی در اثر ضربه ای با یک جسم بود. اما هنگامی که خانواده اولسون دستور کالبد شکافی دوم را صادر کردند، دیگر هیچ زخمی یا بریدگی پیدا نکردند.
علاوه بر این، پاستور گفت که هرگز نشنیده بود که خودکشی بدون باز کردن پنجره انجام شود. علاوه بر این، هیچ کس با پرده های محکم بسته، مانند پنجره اتاق اولسون و لشبروک، از پنجره بیرون نمی پرد. همه اینها بسیار مشکوک به نظر می رسید و خانواده اولسون نسخه خودکشی را با شک و تردید زیادی پذیرفتند. آنها این فرض را مطرح کردند که سیا عمدا فرانک اولسون را "برکنار" کرد، زیرا به دلیل کار و آزمایش هایش، او از چیزهایی که مردم قرار نیست بدانند بیش از حد آموخته است.
مرگ مرموز فرانک اولسون که پس از آزمایش با کنترل ذهن از طبقه سیزدهم پرید
در سال 1975، سازمان سیا به طور ناگهانی اعتراف کرد که فرانک اولسون واقعاً از جمله افرادی است که تأثیر داروها بر روی آنها آزمایش شده است. و سپس او 750 هزار دلار "بیمه" خانواده اولسون را پرداخت کرد. با این حال، نزدیکان فرانک اولسون هیچ جزئیاتی از آنچه اتفاق افتاده است دریافت نکردند. تئوری های زیادی در مورد اتفاقی که برای فرانک اولسون افتاد ارائه شده است. برخی فکر می کنند او از این پنجره بیرون رانده شده است، برخی دیگر فکر می کنند که او به نوعی برنامه ریزی شده بود تا از طریق آزمایش های کنترل ذهن خودکشی کند. بر اساس گزارش رسمی، برخی دیگر معتقدند که او به سادگی خودکشی کرده است.
هیچ کس واقعاً نمی داند در آنجا چه اتفاقی افتاده است، به جز رابرت لشبروک، و او ادعا می کند که در زمان وقوع آن در توالت بوده است. خانواده اولسون به طور کلی از صحبت کردن در مورد کنترل ذهن خودداری می کنند و فکر می کنند که او فقط به خاطر اطلاع از اسرار مخفی کشته شده است. پسر اولسون در مورد آن چنین صحبت کرد: "مرگ فرانک اولسون در 28 نوامبر 1953 قتل بود، نه خودکشی. این داستان آزمایش مواد مخدر LSD آنطور که در سال 1975 ارائه شد نیست. این داستان جنگ بیولوژیکی است. فرانک اولسون نمرد زیرا او یک مورد آزمایشی بود. او به دلیل ترس از افشای اطلاعات در مورد برنامه بازجویی بسیار محرمانه سیا در اوایل دهه 1950 و همچنین استفاده از سلاح های بیولوژیکی توسط ایالات متحده در جنگ کره جان خود را از دست داد. "
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
از اعماق اقیانوس ها تا دورترین نقاط فضا ، مطالب جالب و شگفت انگیز همینجاست.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • کدهای اختصاصی