loading...

واندرز فارسی | جهان عجایب

اوکسانا مالایا پس از اینکه توسط والدینش رها شد، نزدیک به پنج سال با گروهی از سگ‌ها زندگی کرد - و در طول مدتی که با آن‌ها بود، رفتارهایی شبیه به سگ داشت.

داستان دلخراش اکسانا مالایا، کودک وحشی که در لانه سگ زندگی می کرد

اوکسانا مالایا پس از اینکه توسط والدینش رها شد، نزدیک به پنج سال با گروهی از سگ‌ها زندگی کرد - و در طول مدتی که با آن‌ها بود، رفتارهایی شبیه به سگ داشت. در یک شب سرد در دهه 1980، یک دختر سه ساله اوکراینی به نام اوکسانا مالایا یک شبه توسط والدین الکلی سهل انگارش رها شد.

او که از گرما و سرپناه ناامید بود، به دنبال سگش نایدا رفت و وارد لانه سگ خانواده اش شد و نزدیک به پنج سال در آنجا ماند. در این مدت، او با گروهی از ولگردها زندگی می کرد و رفتارهای سگ مانندی داشت. زمانی که مقامات بالاخره او را پیدا کردند، او کاملاً مانند یک سگ رفتار می کرد، چهار دست و پا می خزد، واق واق می کرد و روی زمین می خوابید.

زندگی اوکسانا مالایا با سگ ها

اوکسانا اولکساندریونا مالایا یا اوکسانا مالایا در 4 نوامبر 1983 به دنیا آمد. او در فقر در نوا بلاگوویشچنکا، اوکراین بزرگ شد. والدینش که با اعتیاد به الکل دست و پنجه نرم می کردند، در بیشتر دوران کودکی او را نادیده گرفتند. اوکسانا بعداً به 60 Minutes گفت: «مامان بچه های زیادی داشت. "ما تختخواب کافی نداشتیم." بنابراین وقتی یک شب او را رها کردند، همان جایی بود که او ماند. او به زودی به گروهی از سگ های ولگردهای محلی پیوست و با گوشت خام و ضایعات زنده ماند. او به تدریج تمام توانایی صحبت کردن را از دست داد، در عوض با صدای حیوانی و غرغر ارتباط برقرار کرد. او گفت: «با آنها صحبت می‌کردم، پارس می‌کردند و آن را تکرار می‌کردم. "این راه ارتباط ما بود."
وضعیت زندگی غیرمعمول او برای نزدیک به پنج سال مورد توجه قرار نگرفت. تا زمانی که اوکسانا به همسایه خودش مانند سگ واق واق کرد، کسی مشکوک شد که چیزی اشتباه است. 

چگونه اوکسانا مالایا در نهایت نجات یافت

وقتی مقامات بالاخره اوکسانا مالایا را پیدا کردند، دسته سگ ها او را به عنوان یکی از سگ های خود می دیدند. آنها آنقدر از اوکسانا محافظت می کردند که اجازه نمی دادند پلیس به او نزدیک شود. افسران مجبور شدند سگ ها را با غذا فریب دهند تا بتوانند اوکسانا را با خود ببرند. اوکسانا را به خانه کودکان بردند، جایی که سال‌ها تحت درمان و آموزش شدید و تخصصی قرار گرفت. 

مدیر این موسسه در مصاحبه گفت: "او بیشتر شبیه یک سگ کوچک بود تا یک کودک انسان." او با دیدن آب زبان خود را نشان می داد و با زبان غذا می خورد نه با دست. علیرغم اینکه تقریباً تا هشت سالگی به هیچ زبان انسانی صحبت نمی کرد، زبان و سایر مهارت های اساسی را نسبتاً سریع آموخت. با این حال، پزشکان او گفتند بعید است که او هرگز به طور کامل توانبخشی شود. با وجود اینکه اوکسانا اکنون حدود 40 سال دارد، محققان هنوز سطح رشد و ظرفیت فکری او را با یک کودک شش ساله قابل مقایسه می دانند.

داستان دلخراش اکسانا مالایا، کودک وحشی که در لانه سگ زندگی می کرد

زمانی که مقامات اوکسانا مالایا هفت ساله را پیدا کردند، او کاملاً مانند یک سگ رفتار می کرد.

امروزه اوکسانا مالایا در یک خانه مراقبت ویژه زندگی می کند و بیشتر وقت خود را در آنجا به مراقبت از حیوانات می گذراند. علیرغم پیشرفتش، او می گوید که گاهی اوقات به رفتارهای سگ مانند برمی گردد. وقتی احساس تنهایی می کنم... چهار دست و پا می خزیم. او گفت که چقدر احساس تنهایی می کنم. «چون کسی را ندارم، وقتم را با سگ‌ها می‌گذرانم، پیاده‌روی می‌کنم و هر کاری که دلم می‌خواهد انجام می‌دهم. هیچ کس متوجه نمی شود که من چهار دست و پا راه می روم.

طبیعت در مقابل پرورش

وضعیت اوکسانا مالایا بحث علمی در مورد "طبیعت در مقابل پرورش" را در مورد نحوه تربیت کودک بیشتر می کند. «طبیعت» در چارچوب این بحث، به وجود ذاتی یک فرد اشاره دارد که توسط عواملی مانند ژنتیک از پیش تعیین شده است. از سوی دیگر، "پرورش" به معنای عوامل محیطی در طول رشد کودک است، مانند تعامل اجتماعی، تجربیات دوران کودکی و برآورده شدن یا نبودن نیازهای اساسی.
ویژگی های شخصیتی و رفتاری در مرکز بحث طبیعت در مقابل پرورش قرار دارد. به عنوان مثال، آیا کودکانی که پرخاشگر هستند یا برای ارتکاب جنایات خشونت آمیز بزرگ می شوند، به این شکل متولد می شوند یا تمایلات خشونت آمیز آنها نتیجه روش تربیتی آنهاست؟ دانشمندان تا حدودی به اتفاق نظر رسیده اند که هم طبیعت و هم تربیت نقش مهمی در شکل گیری شخصیت دارند. اما این سؤال همچنان باقی است - کدام یک از آنها تأثیرگذارتر است؟
داستان دلخراش اکسانا مالایا، کودک وحشی که در لانه سگ زندگی می کرد
پس از درمان فشرده، اکسانا مالایا مهارت های زبانی را توسعه داد و راه رفتن را یاد گرفت.

مورد اکسانا مالایا مطمئناً نشان می دهد که تربیت تأثیر عمیقی بر کودک دارد. این واقعیت که او رفتارهای سگ مانند، عادات و صداهای سگی - را ایجاد کرد، بر اهمیت اجتماعی شدن در شکل دادن به شخصیت فرد تأکید کرد. در سال‌های اخیر، تحقیقات در زمینه اپی ژنتیک، یا مطالعه چگونگی تغییر عوامل محیطی در نحوه عملکرد ژن‌ها، از نظریه «طبیعت از طریق پرورش» حمایت کرده است، که نشان می‌دهد ویژگی‌ها هم تأثیرات ژنتیکی و هم محیطی ذاتی دارند. این معمولاً در میان موارد پریشانی شدید عاطفی، بیماری روانی یا اختلالات شخصیت دیده می شود. یک مثال برجسته، روان‌پریشی است که اغلب در ژنتیک افراد ذاتی است، اما توسط عوامل محیطی به شدت منفی تحریک می‌شود.

دکتر کارولین لیف می‌نویسد: «استرس‌های اپی ژنتیک در دوران کودکی می‌توانند باعث شوند برخی از ویژگی‌های ژنتیکی مانند نشانه‌های روان‌پریشی، به‌طریق بدی بر علیه فردی تبدیل شوند. کورتیزول ناشی از سوء استفاده، ضربه، یا رها شدن می‌تواند نحوه تعامل آن‌ها با دیگران را با تأثیر بر رشد توانایی اجتماعی‌شان شکل دهد.»

کودکان "وحشی" و توانبخشی به یک زندگی عادی

متأسفانه، اوکسانا مالایا تنها فرزندی است که از این نوع رها شدن یا بی توجهی والدین رنج می برد. در روسیه در سال 2008، یک پسر هفت ساله به نام وانیا یودین از خانه مادرش نجات یافت که متوجه شد مادرش او را به عنوان یک پرنده خانگی بزرگ کرده است. او فقط می توانست از طریق صدای جیر جیر ارتباط برقرار کند و برای توانبخشی به یک مرکز مراقبت های روانی فرستاده شد. «[مادرش] پرندگان اهلی خودش را داشت و به پرندگان وحشی غذا می داد. مادرش نه او را کتک زد و نه او را بدون غذا رها کرد. فقط هرگز با او صحبت نکرد. روزنامه روسی پراودا گزارش داد که همه پرندگان بودند که با پسرک ارتباط برقرار کردند و زبان پرندگان را به او یاد دادند. او فقط جیک می‌زند و وقتی متوجه می‌شود که او را درک نمی‌کنند، شروع می‌کند به تکان دادن دست‌ها به شکلی که پرندگان بال می‌زنند.»
کودکانی مانند اینها که از سنین پایین از تماس انسانی محروم بوده اند معمولاً به عنوان کودکان وحشی شناخته می شوند. این کودکان اغلب برای ادغام مجدد در جامعه مشکلات باورنکردنی دارند، زیرا آنها فاقد مهارت های اجتماعی و زبانی هستند. در حالی که بسیاری از کودکان وحشی، مانند اوکسانا مالایا، می توانند این مهارت ها را تا حدودی به دست آورند، سوزان کرتیس، استاد زبان شناسی گفت که به نظر می رسد پنجره توانایی زبانی زمانی بسته می شود که کودک بین 5 تا 10 سال دارد. . پس از آن، برخی از مهارت های ارتباطی و واژگان را می توان به دست آورد، اما درک فرد از گرامر و توانایی برقراری ارتباط در جملات احتمالاً از نقطه بی بازگشت گذشته است. «آیا زبان از ما انسان می‌سازد؟ کرتیس گفت این سوال سختی است. «می‌توان زبان بسیار کمی دانست و همچنان کاملاً انسان بود، عشق ورزید، روابط برقرار کرد و با دنیا درگیر شد.»
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
از اعماق اقیانوس ها تا دورترین نقاط فضا ، مطالب جالب و شگفت انگیز همینجاست.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • کدهای اختصاصی