در سال 1995، فیل اشنایدر، زمین شناس و مهندس ناشناخته قبلی، سخنرانی بزرگی ارائه کرد که در آن درباره پایگاه های مخفی زیرزمینی که دولت ایالات متحده بخش زیادی از بودجه خود را بر روی آنها خرج می کند، صحبت کرد.
در 9 آگوست 1976، در یک جاده خاکی روستایی در شهرستان سامتر، کارولینای جنوبی، ایالات متحده، یک راننده کامیون دو جسد انسان را دید که در کنار جاده افتاده بودند. مرد و زن مرده بودند. هر یک به شیوه ای یکسان کشته شدند: سه گلوله - در گلو، در پشت و در قفسه سینه. هیچ مدرکی به همراه نداشتند و روی لباس هایشان هم هیچ برچسب شناسایی وجود نداشت. و وقتی پلیس شروع به بررسی این قتل دوگانه کرد، تعدادی جزئیات بسیار عجیب فاش شد. هر کدام از آنها پوست، موی آراسته و به طور کلی اندام بسیار خوبی داشتند. از نظر ظاهری، هر دو مرد و زن بسیار زیبا بودند، در حالی که به طور غیرعادی شبیه یکدیگر بودند. آنها در ابتدا حتی به خواهر و برادر بودن آنها مشکوک بودند، اما تجزیه و تحلیل DNA آنها به طور ناگهانی نشان داد که هیچ رابطه ژنتیکی بین آنها وجود ندارد.
در نزدیکی کیف ، پس از برقراری ارتباط با فرقه گرایان ، یک دختر 9 ساله خود را حلق آویز کرد. در حال حاضر پنج مورد از این مورد پرونده ها در اوکراین وجود دارد. در 15 اکتبر 2011 ، ساشا کامینسکایا 9 ساله به همراه همکلاسی های خود در یک گردش در مکانی در شهر کیف به نام خانه شکلات بود. پس از این گشت و گذار، دختر با ادبیاتی با ماهیت خودکشی به خانه بازگشت و دو روز بعد او را حلق آویز شده پیدا کردند. در عین حال، نمایندگان بنیاد و کلیسا ادعا می کنند که در این حادثه دخالتی ندارند و نمی دانند که چرا با خودکشی مرتبط هستند. تحقیقات همچنین در حال بررسی این نسخه است که ممکن است مدرسه در مرگ دختر نقش داشته باشد، زیرا در روز خودکشی ساشا با همسالان خود در آنجا دعوا کرده است.
اگرچه مقامات مرگ کنکا جنکینز در سال 2017 را یک حادثه غمانگیز اعلام کردند، کارآگاهان آماتور مدتهاست که به این پرونده مشکوک هستند. شب 8 سپتامبر 2017 قرار بود سرگرم کننده باشد. جوانان در هتل کراون پلازا در روزمونت ایلینویز پایین آمدند و در آنجا رقصیدند، به موسیقی گوش دادند و ویدیوهای خندهداری از یکدیگر گرفتند. اما همین ویدیوها به زودی موضوع مورد بررسی قرار خواهند گرفت، هم برای پلیس و هم برای کارآگاهان آماتور آنلاین به دلیل اتفاقات بعدی.
وقتی سوزان پاول در دسامبر 2009 ناپدید شد، پلیس گوشی او را در ماشین شوهرش به همراه خونش در خانهشان پیدا کرد. سه سال بعد، جاش پاول دو پسر آنها را قبل از اینکه جان خود را بگیرد، کشت. به نظر می رسید سوزان پاول زندگی سالمی دارد. او که یک دلال تمام وقت در ولز فارگو بود، خانواده ای جوان با شوهری ظاهراً دوست داشتنی و دو پسر کوچک در وست ولی سیتی، یوتا داشت. با این حال، در 6 دسامبر 2009، سوزان پاول ناپدید شد و پلیس به شوهرش، جاش پاول، مشکوک شد که چیزی جز یک شوهر دوست داشتنی به نظر نمیرسد.
در 8 سپتامبر 1992، به دلیل ایستادن زنی در جاده، در یک خیابان شلوغ در پورت جینم، کالیفرنیا (ایالات متحده آمریکا) یک راه بندان رخ داد. آن زن به طرز عجیبی اشاره های نا مفهومی میکرد و حرکات رقص غیرعادی انجام داد، در حالی که به هیچ سوالی پاسخ نمیداد. پلیس از راه رسید، زن را به کلانتری برد، اما در آنجا هم نتوانستند اطلاعات خاصی از او بگیرند. تا حدودی به این دلیل که او لال یا کر و لال بود و فقط می توانست با حرکات ارتباط برقرار کند.
توطئهگران مالوی را با الکل، سم، ضد یخ، متانول، سقز مسموم کردند، سعی کردند با شیشه شکسته به او غذا بدهند، او را در برف منجمد کردند... این داستان بسیار واقعی در ژوئن 1932 آغاز شد، زمانی که تونی مارینو، صاحب یک لانه کوچک الکلی در برانکس، نیویورک، تصمیم گرفت یک کلاهبرداری بیمه را به راه بیندازد. او در مورد برنامههایش برای همدستهای خود جوزف "رد" مورفی، فرانسیس پاسکوا، هرشی گرین و دانیل کریسبرگ گفت و آنها گفتند که در حال تجارت هستند. در تاریخ، این پرونده با نام «تراست قتل» محافظت شده است.
این داستان هولناک در کتابی توسط تام سلمن، مجموعهدار بریتانیایی از حوادث عجیب و غریب مختلف و افسانههای شهری از لیورپول شرح داده شده است. به گفته خودش، او به دلایل اخلاقی فقط نام شخصیت های اصلی را تغییر داده است، اما این داستان کاملا واقعی است.
داستان جین وایلی هنوز همه کسانی را که در مورد او می خوانند شوکه می کند. از همان دوران کودکی، دختر را در یک اتاق کوچک نگهداری می کردند که بیشتر به یک صندلی بسته شده بود. آنها با او صحبت نمی کردند، برای کوچکترین صدا او را کتک می زدند و فقط کمی غذای مایع به او میدادند.
در اواسط قرن نوزدهم، روستای موکیوکا در جنگل های ناحیه شیلوفسکی بین دریاچه کوژیخا و دریاچه چودینو ظاهر شد. هیچ چیز خاصی نشان نمی داد، جز اینکه مردم در آن زرنگ و سخت کوش بودند، بنابراین روستا آباد بود. ساکنان فکر نمی کردند که حدس نمی زنند که در قرن آینده قهرمانان افسانه هایی خواهند شد که در داستان های محلی از دهان به دهان منتقل می شوند.
کایرون هورمن پس از اینکه یک روز صبح زود در ژوئن 2010 توسط نامادریش به مدرسه فرستاده شد، ناپدید شد و دیگر هرگز او دیده یا صدایش شنیده نشده است. اندکی پس از ساعت 8 صبح روز جمعه، 4 ژوئن 2010، کایرون هورمن، دانش آموز هفت ساله کلاس دوم، به مدرسه ابتدایی اسکای لاین پورتلند رسید. روز نمایشگاه علمی بود و او با کمک نامادریش پروژه خود را راه اندازی می کرد.
پس از سالها آزار و اذیت در کودکی، کریستین پائولیلا 17 ساله با دو دختر محبوب دوست شد که به او کمک کردند تا در دبیرستان تگزاس خود مشغول به تحصیل شود و سپس آنها را با شلیک گلوله کشت. در یک شب ژوئیه در سال 2003، کریستین پائولیلا چهار تن از دوستان خود را به دلیل حسادت به ضرب گلوله کشت که اکنون به عنوان کشتار دریاچه شفاف شناخته می شود.
این ساکن کوچک آدلاید (استرالیا) به نام هربرت هنری دیکر در سن دو سالگی در 2 ژوئن 1885 درگذشت و در گورستان Hope Valley به خاک سپرده شد. با این حال، در 8 سال گذشته، هر ماه یک نفر بر سر قبر او آمده و خرس های عروسکی، ماشین ها و اسباب بازی های دیگر را در نزدیکی آن جا گذاشته است. این پدیده حتی غیرعادی تر می شود اگر بدانید که بستگان این نوزاد بیش از صد سال است که در استرالیا زندگی نکرده اند.
در نوامبر 1977، ساکنان بخشهای جنوبی انگلستان بهجای یک خبر و کاریکاتور، شش دقیقه تمام به متن پیام عجیب «فرماندهی کهکشانی اشتر» از تلویزیون گوش دادند. این شامل درخواستی از زمینیان برای خلع سلاح بود.
تعداد صفحات : 9
از اعماق اقیانوس ها تا دورترین نقاط فضا ، مطالب جالب و شگفت انگیز همینجاست.