افسانه های ترسناک زیادی در مورد متروی لندن وجود دارد. بیشتر اوقات، می توانید داستان هایی در مورد ارواح بشنوید، اما در اینجا هر از گاهی با حیوانات غیر معمول روبرو می شویم. متروی لندن یکی از بزرگترین ها در نظر گرفته می شود، شبکه آن از 11 خط با طول کل 402 کیلومتر و 270 ایستگاه تشکیل شده است. این مترو همچنین قدیمی ترین مترو در جهان است که کار خود را با اولین خط در سال 1863 آغاز کرد. علاوه بر تونلهای معروف مترو، در زیر لندن شبکهای از تونلهای فنی کمکی وجود دارد که شایعه شده است که به جایی با زیرزمینهای مخفی ساخته شده در قرون وسطی متصل میشوند. برای چندین دهه، داستانهایی در مورد «مرد وحشی» با زندگی در این تونلها، در جریان است.
نظریه پردازان توطئه می گویند که دولت بریتانیا سخت تلاش می کند تا حضور یک «مرد وحشی» و دیگر موجودات غیرعادی را در سیاه چال های لندن پنهان کند. در غیر این صورت، توضیح اینکه چرا وقتی افراد بی خانمان دوباره در تونل ها ناپدید می شوند، پلیس محلی ظاهراً وانمود می کند که هیچ اتفاقی نمی افتد، دشوار است. در اواسط قرن گذشته شایعاتی در مورد موجودات عجیبی که در نزدیکی لندن زندگی می کردند در اینجا پخش شد و آنها حتی وارد طرح های فیلم های علمی تخیلی و سریال های تلویزیونی شدند.
به عنوان مثال، در مجموعه تلویزیونی "Quatermass" در سریال "Pit" که در سال 1967 منتشر شد، که در مورد قبیله ای از میمون های جهش یافته از تونل ها بود. در سال 1968 در یکی از قسمتهای سریال فوقالعاده دکتر هو درباره یتیهایی بود که در مترو زندگی میکردند، در سال 1981 فیلم گرگینه آمریکایی در لندن منتشر شد که به موضوع تونلها نیز پرداخته شد و در سال 2002، فیلم خارق العاده The Power of Fire، که در ویرانه های لندن، از جمله در تونل های مترو که در آن یک اژدهای آتش گیر پنهان شده بود، اتفاق افتاد.
این همیشه کاملاً اختراع نویسندگان نبود. در سال 1972 فیلم "خط مرگ" اکران شد که یکی از داستان های آن بر اساس داستان شاهد عینی کالین کمپبل بود. در اواسط دهه 60 او خیلی دیر به خانه برگشت و تنها مسافر واگن مترو بود. وقتی در ایستگاهش پیاده شد (هیچ کس دیگری به جز او روی سکو نبود) کالین ناگهان صدای غرش کسل کننده ای را در همان نزدیکی شنید. مرد برگشت و با دیدن یک موجود بزرگ میمون مانند روی سکو وحشت کرد. با این حال، او خوش شانس بود، این موجود به فرد حمله نکرد، بلکه برگشت و به سمت تونلی که قطار در آن حرکت کرده بود، فرار کرد. در همان زمان، به گفته کالین، چیزی زمزمه کرد.
عجیب ترین چیز در مورد داستان کمپبل این بود که این موجود واقعی به نظر نمی رسید (از گوشت و خون ساخته شده بود)، بلکه انگار یک شبح بود یا در وضعیت فیزیکی دیگری قرار داشت. پاهای این موجود تقریباً شفاف بود و مرد آن را به خوبی به خاطر داشت. کمپبل از این ملاقات چنان شوکه شده بود که در شوک شدیدی قرار گرفت و به سختی می توانست حرکت کند. مخصوصاً وقتی که جانور از ریل عبور کرد و ... درست جلوی چشمانش در دیوار سیمانی تونل ناپدید شد. چندین داستان دیگر از افراد در مورد ملاقات با "یتی" در تونل های لندن وجود داشت، اما محققان نتوانستند نویسندگان آنها را پیدا کنند و شاید برخی از آنها یا حتی همه آنها تخیلی باشند. یا شاید همه اینها درست باشد، و واقعاً کسی آنجا زندگی می کند.